همراه با زائران خانه خدا

مشخصات كتاب

سرشناسه : رهبر، محمدتقي، 1314 -

عنوان و نام پديدآور : همراه با زائران خانه خدا / تاليف محمدتقي رهبر.

مشخصات نشر : تهران: مشعر ، 1380.

مشخصات ظاهري : 180 ص. ؛ 19 × 11 س م.

شابك : 5500 ريال : چاپ دوم 964-6293-73-5 : ؛ 5500 ريال : چاپ پنجم 964-6293-73-3 : ؛ 5500 ريال : چاپ ششم 964-4293-13-5 : ؛ 7000 ريال : چاپ هشتم 964-6293-34-4 : ؛ 7500 ريال (چاپ نهم) ؛ 7500 ريال (چاپ دهم) ؛ 8000 ريال : چاپ چهاردهم 978-964-6293-34-2 : ؛ 16000 ريال (چاپ بيست و سوم)

وضعيت فهرست نويسي : فاپا

يادداشت : چاپ دوم: 1380.

يادداشت : چاپ پنجم: پائيز 1382.

يادداشت : چاپ ششم: 1382.

يادداشت : چاپ هشتم: مهر 1384.

يادداشت : چاپ نهم: زمستان 1384.

يادداشت : چاپ دهم: پاييز 1385.

يادداشت : چاپ چهاردهم: 1387.

يادداشت : چاپ بيست و سوم: 1391.

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس.

موضوع : حج

رده بندي كنگره : BP188/8 /ر9ھ8 1380

رده بندي ديويي : 297/357

شماره كتابشناسي ملي :

ص: 1

اشاره

ص: 2

ص: 3

ص: 4

پيش گفتار

ص: 5

وَللَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا (1)

حج باشكوه ترين جلوه توحيد، نقطه اوج ايمان، رايت بلند و پرچم جاودانه اسلام، (2) ذخيره بزرگ الهى براى همه انسانها و رمز عزت و اقتدار و عظمت مسلمين جهان است.

كعبه نخستين بيت عتيق، خانه محترم الهى، مطاف فرشتگان (3) و رسولان و موحّدان است كه براى خير و سعادت بشريت بپا گرديده

انَّ اوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبارَكاً. (4)

و مسجدالحرام، حريم انوار و قبله نيايش خدا پرستان


1- آل عمران: 97
2- قال على عليه السلام: «جَعَلَهُ سُبحانَهُ وَتَعالى لِلاسلامِ عَلَماً وَلِلْعائِذِينَ حَرَماً.» نهج البلاغه، خطبه اول.
3- عن ابى عبداللَّه عليه السلام قال: «لمّا أفاض آدم من منى تَلَقّتْهُ الملائكةفقالت: يا آدم بُرَّ حجّك أما إنّا قد حَجَجْنا هذا البيت قبل أنْ تحجّه بألفَيْ عام.» وسائل الشيعه، ج 8، ص 5؛ كافى، ج 4، ص 194
4- آل عمران: 97

ص: 6

است كه هر صبح و شام به سوى آن نماز مى گزارند و در حيات و ممات رو به سوى آن دارند

وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ .. (1)

و مكه شهر نيايش و دعا و تضرّع و بُكا، بلد امن پروردگار، مهبط وحى و محل نزول فرشتگان و ميعادگاه طلايه داران رسالت توحيد، از آدم تا ابراهيم و از ابراهيم تا محمد صلى الله عليه و آله و اوصياى آن حضرت عليهم السلام است.

و حرم، حريم امن الهى است براى انسان ها و همه جانداران و گياهان

وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً (2)

و هر كس بدان پناه برد از غضب خدا در امان است. (3) جاى جاى مكه و مدينه و كوه ها و دشتهايش، گنجينه خاطره هاى جاودانه اى است كه دست زمان و حوادث زمين آن را نسوده و با حيات ايمان زنده و با تاريخ زندگانى طلايه داران اسلام و ختم رسولان و امامان معصوم عليهم السلام و رجال فضيلت و تقوا آميخته است و از اينرو است كه مكه، مدينه، حرم و كعبه از جغرافيا فراتر رفته و تاريخ جاودان


1- بقره: 146- 144
2- آل عمران: 97
3- قال الصادق عليه السلام: «من دخل الحرم مستجيراً به، آمن من سخط اللَّه.» كافى، ج 4، ص 226

ص: 7

هدايت و نهضت رهپويان وادى نور و عدل و محبت تا قيام جهانى حضرت مهدى عليه السلام است.

هر يك از مواقف و مشاهد و مناسك حج؛ از ميقات گرفته تا حرم و كعبه و صفا و مروه و ركن و مقام و عرفات و منا و مشعر، رازهاى نمادين و رمزهاى عميق و عارفانه اى در درون دارد، كه دريغ است بدان توجه نشود.

و اما مدينه، شهر پيامبر، شهر عشق و عاطفه، با شكوه و جلالش و مسجدالنبى با قبه خضرا و روضه ملكوتى و مناره هاى نور كه فضاى عطرآگين بهشتى اش، خاطرات نورانى ختم رسولان را تداعى مى كند.

و بقيع با گنجينه هاى ناشناخته و عقده هاى در گلو شكسته و زخمهاى عميقى كه بر سينه دارد از تاريخ مظلوميت و شهادت اولياى خدا سخن مى گويد.

و قبا و شجره و مزار حمزه و مساجد كوچك و بزرگ و محراب ها و مناره ها، هر يك تذكار نماز و گلبانگ اذان در طول چهارده قرن تاريخ اسلام است.

و حج و زيارت تذكارى است از اين خاطره ها و رازهاى بيشمار.

*** و اينك زائر با عشقى بى قرار و شوقى از بند رها و

ص: 8

كوله بارى از آمال و آرزوها و قلبى پرتپش با لبيك گفتن به نداى ابراهيم عليه السلام و محمد صلى الله عليه و آله آهنگ اين سفر روحانى را دارد تا جان را صفايى ديگر بخشد و معناى عرفان و عشق را لمس كند و رهتوشه معنوى و تربيتى براى همه عمر و براى حيات جاودانه خويش برگيرد و سوغات سفر بياورد و زادگاه اسلام و آثار رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را بنگرد و با اهل بيت مظلوم پيامبر راز دل بگويد و تجديد ميثاق كند.

حج فراگيرترين عبادتى است كه جان و تن، مال و توان، رنج و راحت، زمزمه و تفكّر، وقوف و حركت، فرد و جمع، عقل و عشق، گذشته و آينده، عبادت و سياست و دنيا و آخرت را در خود جاى داده و هر يك از مراحل آن، سنگ محكى است براى زائر كه عيار جوهر ايمانش را به نمايش مى گذارد تا تسليم پذيرى اش را بيازمايد و سره را از ناسره متمايز سازد.

تحول روحى و اخلاقى فرد پس از حج، نشانه قبولى اعمال او است. چه، حج سير و سلوك است و مرز عبور از خود به خدا و فناى در محبوب و صبغه الهى گرفتن و با خدا در ميان خلق بودن، و از خلق به حق سفر كردن.

اين از يكسو، از سوى ديگر؛ كنگره عظيم حج نمايشى است از زيباترين روح همبستگى اهل قبله و پرشكوهترين

ص: 9

مراسم عبادى- سياسى با حضور امت مسلمان از همه قشرها و كشورها، كه سواره و پياده، از راه دور و نزديك در صف واحدى چون محشر در لواى روح برادرى و ايمان به سرزمين وحى مى شتابند تا مدينه فاضله اسلامى را ببينند و برابرى و مساوات را شاهد باشند. بيايند و مسائل جهان اسلام و درد و رنج هاى يكديگر را با يكديگر بگويند و چاره انديشى كنند. و در برابر دشمنان اسلام و جبهه متّحد كفر متحد شده و از جهل و جور برائت جويند.

*** با توجه به آثار معنوى و مادى، فردى و اجتماعى و عبادى و سياسى حج است كه بر اين فريضه عظيم تأكيد فراوان شده و قرآن كريم آن را حق مستقيم خداوند بر بندگان خوانده است:

وَللَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا. (1)

و روايات معصومين عليهم السلام با عبارات گوناگون نسبت به حج اهتمام ورزيده و تارك آن را مستوجب عذاب دانسته اند.


1- آل عمران: 97

ص: 10

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«لَو تَرَكَ النّاسُ الحَجَّ لَما نُوظِروا، أوْ قالَ: أُنْزِلَ عَلَيْهِم الْعَذابُ». (1)

«اگر مردم حج را ترك كنند مهلت داده نشوند و عذاب بر آنان نازل گردد.»

از اين رو رهبر و دولت اسلامى موظف است در صورتى كه حج تعطيل شود، مردم را به انجام آن مجبور كند و اگر توان مالى نداشتند از بيت المال امكان تشرف را به آنان بدهد كه خانه خدا خالى از زائر نماند.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«لَوْ عَطَّلَ النَّاسُ الْحَجَّ لَوَجَبَ عَلَى الإِمَامِ أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْحَجِّ إِنْ شَاءُوا وَ إِنْ أَبَوْا، فَإِنَّ هَذَا الْبَيْتَ إِنَّمَا وُضِعَ لِلْحَجِّ». (2)

«اگر مردم حج را تعطيل كنند بر امام واجب است آنان رابه حج مجبوركند؛ چه بخواهندوچه نخواهند، زيرا اين خانه براى حج نهاده شده است.»

همچنانكه براى حج كنندگان پاداش عظيم اخروى و


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 13
2- همان، ص 15 و 16

ص: 11

اجر دنيوى مقرر گرديده، كه روايات آن بسيار است؛ از جمله اين كه: امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«الْحَاجُّ وَ الْمُعْتَمِرُ وَفْدُ اللَّهِ، إِنْ سَأَلُوهُ أَعْطَاهُمْ، وَإِنْ دَعَوْهُ أَجَابَهُمْ، وَإِنْ شَفَعُوا شَفَّعَهُمْ، وَإِنْ سَكَتُوا ابْتَدَأَهُمْ وَيُعَوَّضُونَ بِالدِّرْهَمِ أَلْفَ

[أَلْفِ

] دِرْهَمٍ» (1).

«كسانيكه حج يا عمره بجا مى آورند واردين بر خدا هستند، اگر درخواستى كنند عطا كند، اگر دعا نمايند اجابت فرمايد و اگر شفاعت خواهند شفاعتشان را بپذيرد، و اگر سكوت كنند او آغاز كند و به جاى هر درهم (كه خرج كنند) هزار درهم (2)

عوض داده مى شوند.»

و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:

«الْحِجَّةُ ثَوَابُهَا الْجَنَّةُ، وَالْعُمْرَةُ كَفَّارَةٌ لِكُلِّ ذَنْبٍ»؛ (3)

«پاداش حج، بهشت است و عمره كفاره هر گناه است.»

حال كه جايگاه حج و عظمت اين هجرت الهى را به نحو اجمال وگذرا ديديم، شايسته و ضرورى است كه


1- كافى، ج 4، ص 255
2- در بعضى از نسخ يك ميليون درهم آمده است.
3- همان.

ص: 12

زائر با آگاهى كامل آهنگ سفر كند و دانستنى هاى لازم را از آغاز تا پايان در زمينه احكام و مناسك و اسرار حج و اخلاق و آداب و وظائف و مقررات مربوطه بداند، و «فقه اين سفر» را فرا گيرد تا چشم و گوش بسته نباشد و اعمال خود را با شرايط «صحت» و «قبول» انجام دهد و از دست آوردهاى معنوى و فردى و جمعى اين سفر انسان ساز بيشتر و بهتر بهره گيرد. براى آگاهى و حسن انجام اين عبادت ارزشمند، كه معمولًا براى اكثر افراد يك بار در طول عمر اتفاق مى افتد، دست اندركاران حج، روحانى گروه، مدير كاروان و تلاش و توجه خود زائر قبل از عزيمت و در حين سفر، نقش اساسى دارد. عمده اين آگاهى ها بايد قبل از عزيمت صورت پذيرد.

دانستنى هاى اين سفر بسيار است و در حوصله اين مقال نمى گنجد.

اما هدف اصلى اين نوشتار مرورى است بر اخلاق و آداب معاشرت و معيشت در سفر و نگرشى اجمالى بر پاره اى از اسرار معنوى حج و اشاراتى درباره مناسك و اماكن زيارتى مكه و مدينه و برخى تذكرات ضرورى براى زائران خانه خدا كه ذيل چند عنوان مى نگريم:

* مقدمات سفر حج

ص: 13

* آداب و اخلاق در حج

* خلاصه اى از مناسك حج و عمره

* آثار تاريخى و مذهبى مكه

* مساجد و مشاهد بين مكه و مدينه

* اسرار معنوى حج

* اعمال مدينه منوره

* مساجد و اماكن مقدسه مدينه منوّره

لازم به ذكر است كه عناوين «مقدمات سفر حج»، «آداب و اخلاق در حج» و «اسرار معنوى حج» در مرحله نخست بوسيله مؤلف تهيه شده بود تا تحت عنوان آداب و اخلاق سفر حج ارائه گردد، امّا بمنظور تتميم فائده مناسب ديده شد خلاصه اى از آداب و مناسك حج و اعمال مدينه منوره و مشاهد و اماكن مقدسه ضميمه گردد، لذا بخشهاى «خلاصه اى از مناسك حج و عمره» و «اعمال مدينه منوره» با اقتباس از كتابهاى «مناسك مصوّر حج» و «ادعيه و آداب حرمين» و نيز اماكن مكّه ومدينه از كتاب «عرشيان» تأليف دانشمند گرانمايه جناب آقاى دكتر سيد جعفر شهيدى با برخى تغييرات، بدان ضميمه گرديد. به اميد آن كه اين مجموعه براى زائران گرامى حرمين شريفين سودمند و هدايتگر باشد.

ص: 14

مقدمات سفر حج

اشاره

* يادگيرى و تمرين احكام و مناسك

* اداى حقوق واجب

* تهذيب نفس و توبه

* لوازم سفر

1- يادگيرى و تمرين احكام و مناسك

يادگيرى احكام شرعى و مناسك حج مهمترين وظيفه زائر است؛ زيرا او براى انجام عبادتى ره مى سپرد كه اگر صحيح انجام نشود سعى و تلاشش بيهوده و موجب پشيمانى وى خواهد بود.

حال كه زائر پس از انتظار طولانى، توفيق تشرف به حج و عمره را به دست آورده، بيش از هر چيز، بايد به اصل مطلب كه همانا صحت و قبولى اعمال اوست بينديشد.

ص: 15

الف- نماز

در اين ميان فراگيرى نماز و اصلاح قرائت و اذكار و صحيح انجام دادن غسل و وضو و ساير مقدمات و مقارنات نماز، از وظايف مهم است؛ زيرا نماز جزئى است از اعمال عمره و حج، بعلاوه آن كه نماز يك فريضه يوميه همگانى است از اول تكليف تا پايان عمر، براى همه كس در همه حال، در سفر و حضر، سلامت و بيمارى، امن و خوف و ...

و تقصير در انجام آن و كوتاهى در يادگيرى احكامش گناهى است نابخشودنى و اگر نماز بدرستى و در قالب احكام مقرره انجام نگيرد و پذيرفته نشود، ساير اعمال نيز قبول نخواهد شد چنانكه در روايات آمده است:

«فَإِنْ قُبلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا».

بنابراين، قبولى حج و صحت آن منوط به صحت نماز و قبولى آن است و اگر غفلت و بى توجهى به اين وظيفه مهم بشود نه تنها حج وعمره پذيرفته نيست كه در امور خانوادگى و زناشويى نيز عواقب نامطلوبى ببار خواهد آورد.

بنابر اين، زائر خانه خدا، بايد قبل از عزيمت، نزد علماى محل يا كسانى ديگر كه نمازشان صحيح است، نماز و احكام مربوط به آن را كنترل كند و اگر اشكالى داشت بطور جدى در رفع و اصلاح آن بكوشد و قبل از عزيمت

ص: 16

در جلسات آموزش احكام، نزد روحانى گروه تمرين كند و در طى سفر نيز براى رفع اشكالات بكوشد و به جاى صحبت هاى غير مفيد، با همسفران از احكام و مسائل سخن بگويد و زائران يكديگر را در اصلاح قرائت و حمد و سوره يارى دهند.

ب- مناسك حج و عمره

آشنايى با مناسك حج و عمره از ديگر وظايف شرعى و مقدماتى زائر است.

چه از طريق خواندن كتاب مناسك، طبق فتواى مرجع تقليد خود كه بايد از قبل مشخص كرده باشد، و چه از طريق شركت در جلسات آموزشى كه پيش از حركت طى چند هفته تشكيل مى شود. در اين مرحله تصوير كلّى حج و عمره، آداب احرام؛ يعنى «پوشيدن لباس مخصوص، نيّت و تلبيه» و احكام آن و نيز محرّمات بيست و چهارگانه احرام و دعاهاى مربوطه شايان توجه است و نيز يادگيرى «عمره تمتع» و اركان آن: «احرام، طواف، نماز طواف، سعى و تقصير» و «عمره مفرده» كه علاوه بر اينها «طواف نساء و نماز طواف نساء» دارد و جزئيات احكام و دعاهاى مربوطه ديگر، و نيز اعمال «حج تمتع» شامل: «احرام در

ص: 17

مكه، وقوف به عرفات، وقوف به مشعر، رمى جمره عقبه در منا، قربانى، حلق، مبيت در منا در شبهاى يازدهم و دوازدهم و رمى جمرات در روزهاى آن»، و سپس «اعمال مكه» شامل: «طواف، نماز طواف، سعى صفا و مروه، طواف نساء و نماز آن»، و احكامى كه هر يك دارد.

(بعلاوه وظايف اخلاقى كه خواهد آمد.)

اينها اصول اوليه مناسك است كه بايد زائر جزئيات و فروع آن را بداند و بخواند و با حضور روحانى گروه تكرار كند و در عمل نيز با پيروى روحانى و راهنمايان خود، در حسن انجامش بكوشد. تجربه نشان داده است كه كوتاهى در فراگيرى مناسك و يا تكروى در انجام آنها، مشكلاتى براى زائر بوجود آورده كه پس از مراجعت به وطن، متوجه آن شده و قابل جبران نبوده است.

2- اداى حقوق واجب

حج و عمره و هيچ عبادت ديگر، با مال حرام پذيرفته نيست و اصولًا يك مسلمان بويژه زائر خانه خدا و قبر پيامبر صلى الله عليه و آله را نمى سزد مال و دارائيش به حرام آلوده باشد.

بنابر اين اگر زائر تا كنون پايبند وجوهات شرعيه نبوده، حتماً به عالم و فقيهى رجوع كند و واجبات مالى خود را از

ص: 18

آغاز اشتغال و درآمد، حساب كند و خمس يا زكات يا نذورات و صدقات واجب ديگر را كه بر ذمّه اوست بپردازد و اگر تعهّدى در پرداخت نمود، بعداً خود را به پرداخت آن ملزم بداند كه در توقيع شريف حضرت مهدى- عجل اللَّه تعالى فرجه- آمده است:

«لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ عَلَى مَنْ أَكَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً». (1)

«لعنت خدا و ملائكه و تمام مردم بر كسى باد كه يك درهم از مال ما را به حرام بخورد.»

همچنين حقوق واجب خلق و حق الناس و مطالبات و ديون را بپردازد و از صاحبان حقوق حلّيت بخواهد و مال خود را اگر به حرام، ربا، غصب يا رشوه و حق الناس آلوده بود، در اصلاح آن بكوشد و از خداوند معذرت خواهى كرده و توبه نمايد و تكليف مطالبات و بدهى هاى خود را روشن كند و صاحبان حق را نيز به هر گونه كه ممكن است راضى نمايد و بهتر آن كه وصيت نامه اى بنويسد.

مسائل اخلاقى و حقوق ديگر

اگر زائر با كسى كدورتى داشته و يا كسانى از او ناراضى


1- احتجاج طبرسى، ص 480

ص: 19

بوده اند و به دلائل اخلاقى و غير آن، مديون ديگران است بايد قبل از عزيمت، در اصلاح آنها همت گمارد. حقوق اخلاقى پدر و مادر، همسر، خويشاوندان، همسايگان، شريك و ساير مسلمانان از اين موارد است. اگر از كسى غيبتى كرده يا به او تهمتى زده و يا كينه و عداوتى در دلش بوده، خود را از آلودگى آن پاكيزه كند و از ذمّه آن بدر آورد؛ زيرا حقوق منحصر به مسائل مالى نيست و مسائل اخلاقى اگر مهمتر نباشد دست كمى ندارد.

امام صادق عليه السلام در حديث «مصباح الشريعه» كه بعداً خواهد آمد، با اشاره به اداى حقوق خلق مى فرمايد:

«وَ اخْرُجْ مِنْ حُقُوقٍ تَلْزِمُكَ مِنْ جِهَةِ الْمَخْلُوقِينَ».

(حال كه عزم حج دارى) «حقوقى راكه ازناحيه خلق بر ذمه توست ادا كن و از ذمه آنها بدر آى.»

3- تهذيب نفس و توبه

زائر گرامى! بدان كه سفر مهمى را در پيش دارى، مى خواهى به مهمانى خداوند بروى. حج هجرت الى اللَّه است و وارد شدن در محضر دوست. براى اين مهمانى

ص: 20

بزرگ بايد خود را مهيا و روح خود را مصفا كنى و هفته ها پيش از عزيمت، با مراقبتهاى اخلاقى لازم و مجاهده و خودسازى، در تهذيب نفس بكوشى تا شايسته چنين ضيافت روحانى شوى، چشم و گوش و دست و زبان خود را از گناه مصون دارى و از گناهان گذشته توبه و استغفار كنى و با عبادت و رياضت و نماز بيشتر و تلاوت قرآن و دعاهاى مأثوره و تفكر و تأمل خود را پيرايش نموده و آرايش معنوى بدهى و در حفظ ظاهر و چهره ايمانى اهتمام ورزى تا شايستگى تشرف به حضور حق را پيدا كنى و لايق زيارت رسول اللَّه و ائمه طاهرين شوى و از عبادات خود لذت ببرى و با عمل مقبول و سعى مشكور برگردى.

على عليه السلام مى فرمايد:

«كَيْفَ يَجِدُلَذَّةَ الْعِبَادَةِ مَنْ لا يَصُومُ عَنِ الْهَوَى»؛ (1)

«كسى كه از هواى نفس خوددارى و امساك نورزد، چگونه لذت عبادت را دريابد؟»

عراقى گويد:

به طواف كعبه رفتم به حرم رهم ندادند كه برونِ در چه كردى كه درون خانه آيى

در اين خصوص شايسته است، روحانيون محترم كاروانها گفتار امام سجاد عليه السلام با شبلى را براى زائران بيان كنند كه بسيار مفيد و آموزنده است و همچنين سخنان امير مؤمنان عليه السلام را در نهج البلاغه و بيانات امام صادق عليه السلام و امام رضا عليه السلام را در علل الشرائع و وسائل الشيعه و ساير كتب حديث كه گنجينه هاى پربهايى است.

4- لوازم سفر

در سفر حج و عمره نمى توان همه امكانات را همراه داشت و لذا بايد به لوازم ضرورى بسنده كرد؛ بخشى از لوازم و امكانات اين سفر بوسيله سازمان حج و زيارت، كاروان ها و هيأت پزشكى تهيه و تأمين مى شود و بخشى ديگر را شخص زائر بايد براى خود تدارك كند كه موارد آن بوسيله مدير كاروان و از طريق جزوات آموزشى به اطلاع زائران مى رسد.


1- تصنيف غرر الحكم، ص 199

ص: 21

ص: 22

آداب و اخلاق در سفر حج

اشاره

اين بخش شامل مواردى است كه در طول سفر، از آغاز تا پايان، بايد مورد توجه زائر قرار گيرد. اين موارد را ذيل چند عنوان مى نگريم:

* نماز، دعا، صدقه

* اخلاق مسافرت

* خودسازى در حج

* فقه معيشت در سفر

* مقررات و شؤونات حج

1- نماز، دعا، صدقه

الف- نماز

محافظت بر نماز و انجام آن در اوقات فضيلت و بدون تأخير، مهمترين وظيفه اى است كه در آداب سفر مورد تأكيد قرار گرفته است. بويژه در سفر حج كه اساس آن

ص: 23

عبوديت و هدف آن تقرب به خداوند است. در نماز اول وقت، كه بهترين نيايش و زيباترين تصوير بندگى است، نبايد اندك تسامحى روا داشت.

در روايات بدين نكته مهم توجه داده شده است. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ، فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَإِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ: المُحَافَظَةِ عَلَى الصَّلَوَاتِ فى مَوَاقِيتِهَا، وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فى الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ». (1)

«برادرانتان را با دو خصلت بيازماييد اگر داراى اين دو خصلت نبودند از آنان فاصله بگيريد وفاصله بگيريد، و باز هم فاصله بگيريد! يكى از اين دو، محافظت بر اوقات نماز است و ديگرى نيكى با برادران در رنج و راحت.»

به همين دليل از مسافرتى كه به نماز لطمه زند منع و نهى شده است. على عليه السلام فرمود:

«لا يَخْرُج الرّجُلُ فى سَفَرٍ يَخَافُ مِنْهُ عَلى دِيْنِهِ وَصَلاتِهِ». (2)


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 503
2- همان، ص 249

ص: 24

«نبايد كسى به سفرى برود كه خوف آن داشته باشد كه به دين يا نماز او لطمه اى وارد شود.»

بديهى است كه سفر حج ويژگى خاصى دارد و زائر گرامى بايد نماز را در صدر وظائف خود قرار دهد و از اول وقت تأخير نيندازد و حتى الامكان با جماعت و در مسجد بخواند. به مجرد ورود به فرودگاه جده، اگر وقت نماز است زائران نماز را به جماعت بخوانند و چون به مكه يا مدينه رسيدند نماز خود را در مسجدالحرام و مسجدالنبى به جماعت بخوانند و اگر از اين دو مسجد دور بودند در يكى از مساجد نزديك، به نماز حاضر شوند كه دور از انصاف است شخص در مكه يا مدينه باشد اما نماز را در مسجدالحرام و مسجدالنبى بجا نياورد ويا فرادى نماز بخواند و در نماز جماعت كه با آن شكوه و عظمت با حضور نمازگزاران بى شمار از كشورهاى مختلف جهان برگزار مى شود، شركت نداشته باشد. با اين كه در روايات ما به حضور در اين گونه جماعات توصيه شده است و اجر و پاداش معنوى دارد، البته رعايت وظائف نمازگزار در شرايط تقيه نيز نبايد از نظر دور بماند. در مسجدالحرام و مسجدالنبى، و ساير مساجد و اماكنى كه غير شيعه حضور دارند از همراه داشتن مهر، سنگ، حصير، و يا قطعات

ص: 25

كاغذ براى سجده جداً خوددارى كند و به همان نحو كه ديگران نماز مى خوانند و سجده مى كنند عمل شود كه در آن زمان و موقعيت تكليف جز اين نيست.

در روايات آمده است كه ثواب نماز در مسجدالنبى معادل هزار نماز است از اين رو زائر مدينه بايد سعى كند نماز خود را در مسجد رسول خدا بخواند و از خواندن نماز در كنار بقيع يا حاشيه خيابانها خوددارى كند و نماز زيارت ائمه بقيع عليهم السلام را كه هر يك دو ركعت است و نيز نماز زيارت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و حضرت زهرا عليها السلام را در مسجدالنبى صلى الله عليه و آله بخواند؛ زيرا علاوه بر آن كه از ثواب نماز در مسجد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بهره مند مى شود، رعايت شؤونات شيعه را نموده است. چه، آنها نماز در قبرستان را حرام مى دانند، هرچند اين نظر در فقه ما نيست اما در هر حال افضل اماكن براى نماز مسجد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله است.

ب- دعا

دعا ايجاد ارتباط قلبى با خدا و استمداد از امدادهاى غيبى اوست. بخش عظيمى از فرهنگ پربار شيعه را دعا تشكيل مى دهد، ادعيه و زيارات وارده از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم- عليهم صلوة اللَّه و سلامه- گنجينه معارف الهى است كه بر زبان اولياى خدا جارى شده و به تعبير

ص: 26

حضرت امام خمينى- قدس سره-: «دعا قرآنِ صاعد است» مداومت بر ادعيه و توجه به مفاهيم آنها غناى روحى مى بخشد و باعث اطمينان قلب و عميق تر شدن ايمان و حفظ و حراست در سفر مى گردد.

براى سفر به ويژه سفر حج و عمره نيز از آغاز تا پايان و طى مسير، ادعيه اى است كه به لحاظ اختصار، مواردى را ذكر مى كنيم و بيش از آن را به كتب ادعيه موكول مى نمائيم.

غسل و دعاى آن قبل از سفر

مستحب است پيش از سفر غسل كرده، اين دعا را بخواند:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ وَعَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَالصَّادِقِينَ عَنِ اللَّهِ- صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ اجْمَعِينَ- اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبِى، وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرى، وَنَوِّرْ بِهِ قَبْرى، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لى نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَشِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ وَسُوءٍ مِمَّا اخافُ وَاحْذَرُ، وَطَهِّرْ قَلْبى وَجَوارِحى وَعِظامى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَمُخِّى وَعَصَبى وَما اقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنّى، اللَّهُمَ

ص: 27

اجْعَلْهُ لى شاهِداً يَوْمَ حاجَتى وَفَقْرى وَفاقَتى الَيْكَ يا رَبَّ الْعالَمِينَ، انَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ».

دعا هنگام خروج از خانه

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «بهترين چيزى كه مسافر براى خانواده اش مى گذارد، اين است كه هنگام خارج شدن از خانه دو ركعت نماز بخواند و سپس اين دعا را تلاوت كند:

«اللهُمَّ انِّى اسْتَوْدِعُكَ نَفْسى وَاهْلى وَمَالى وَذُرِّيَّتى وَدُنْياىَ وَ آخِرَتى وَامانَتى وَخاتِمَةَ عَمَلى». (1)

«بار خدايا! خود و خاندانم، مال و فرزندانم، دنيا و آخرتم و امانت و پايان كارم را به تو مى سپارم.»

پس هرگاه چنين كند و نماز و دعا را بخواند خداوند خواسته اش را اجابت فرمايد.

نقل شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام سفر اين دعا


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 275

ص: 28

را مى خواندند:

«اللَّهُمَّ بِكَ أَسْتَعِينُ وَعَلَيْكَ أَتَوَكَّلُ، اللَّهُمَّ ذَلِّلْ لى صُعُوبَةَ أَمْرى وَسَهِّلْ عَلَيَّ مَشَقَّةَ سَفَرى، وَارْزُقْنى الْخَيْرَ أَكْثَرَ مِمَّا أَطْلُبُ، وَاصْرِفْ عَنّى كُلَّ شَرٍّ، رَبِّ اشْرَحْ لى صَدْرى، وَنَوِّرْ قَلْبى، وَيَسِّرْ لى أَمْرى، اللَّهُمَّ إِنّى اسْتَحْفِظُكَ وَاسْتَوْدِعُكَ نَفْسى وَدينى وَأَهْلى وَأَقارِبى وَكُلَّ مَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَيَّ وَعَلَيْهِمْ مِن آخِرَةٍ وَدُنْيَا، فَاحْفَظْنا أجْمَعينَ مِنْ كُلِّ سُوءٍ يا كَريم». (1)

در روايات ديگر آمده كه هنگام ترك خانه، بر در خانه توقف كند و سوره «حمد، اخلاص، معوذتين، قدر و آيةالكرسى» را تلاوت كند و اين دعا را بخواند:

«اللهُمَّ احْفَظْنى وَاحْفَظْ ما مَعى، وَسَلِّمْنى وَسَلِّمْ ما مَعى، وَبَلِّغْنى وَبَلِّغْ ما مَعى، بِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ». (2)

«بار خدايا! مرا و همراهان مرا حفظ كن و


1- هداية السالك، ج 1، ص 34
2- همان، ص 277

ص: 29

بسلامت بدار و به نيكوترين وجه به مقصد برسان.»

اين دعا نيز از امام صادق عليه السلام است كه هنگام ترك وطن و خارج شدن از خانه خوانده مى شود:

«اللهُمَّ انّى اسْئَلُكَ خَيْرَ ما خَرَجْتُ لَهُ، وَاعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ ما خَرَجْتُ لَهُ، اللهُمَّ اوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَاتْمِمْ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ، وَاسْتَعْمِلْنى فى طاعَتِكَ، وَاجْعَلْ رَغْبَتى فيما عِنْدَكَ، وَتَوَفَّنى عَلى مِلَّتِكَ وَمِلَّةِ رَسُولِكَ». (1)

«بار خدايا! بهترين چيزى كه براى آن خارج شدم، از تو مى خواهم و از شرّ آنچه بدان جهت بيرون شدم به تو پناه مى برم. خدايا! فضل خويش بر من بگستران و نعمتت را بر من تمام كن و مرا در اطاعت خود بكار گمار و ميل و گرايش مرا متوجه چيزى كه نزد تو يافت مى شود بگردان و بر آيين خود و آيين پيامبرت بميران.»

و نيز امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه به قصد حج يا عمره از منزل بيرون مى روى، دعاى فرج را بخوان و آن


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 278

ص: 30

دعا اين است:

«لا الهَ الَّا اللَّهُ الْحَليمُ الْكَرِيمُ، لا الهَ الَّا اللَّهُ الْعَلىُّ الْعَظِيمُ، سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَرَبِّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ وَرَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ».

و در توصيه حضرت رضا عليه السلام است كه هرگاه قصد حج كنى خانواده ات را جمع كن و دو ركعت نماز بجاى آور و خداوند را حمد و ثنا بگو و بر پيامبرش درود فرست و دستهايت را به دعا بردار و بگو:

«اللهُمَّ انّى اسْتَوْدِعُكَ الْيَوْمَ دينى وَنَفْسى وَمالى وَاهْلى وَ وُلْدى وَجَميعَ جيرانى وَاخْوانِنَا الْمُؤْمِنينَ الشَّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغائِبَ عَنَّا». (1)

«بار خدايا! امروز دينم را و خود را و مال و خاندان و فرزندان و همه همسايگان و برادران مؤمن، چه حاضر و چه غايب، را به تو مى سپارم.»

«اللهُمَّ انّى اعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثاءِ السَّفَرِ


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 122- 121

ص: 31

وَكَآبَةِ الْحُزْنِ». (1)

«بار خدايا! از رنج سفر و ناراحتى اندوه به تو پناه مى برم.»

و نيز فرمود: بخواند:

«بِسْمِ اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الَّا بِاللَّهِ». (2)

دعا هنگام سوار شدن

على عليه السلام فرمود: هنگام سوار شدن بر وسيله نقليه، اين دعا را بخواند:

«بِسْمِ اللَّهِ، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اكْرَمَنا، وَحَمَلَنا فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ، وَرَزَقَنا مِنَ الطَّيِّباتِ، وَفَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضيلًا، سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنَّا لَهُ مُقْرِنينَ وَإنّا إلى ربِّنا لَمُنْقَلِبون، رَبِ اغْفِرْ لى ذُنُوبى انَّهُ لايَغْفِرُالذُّنُوبَ الَّا انْتَ». (3)

«بنام خدا، سپاس خداى را كه ما را گرامى داشت و در خشكى و دريا حمل فرمود و از غذاهاى


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 122- 121
2- وسائل الشيعه، ج 8، ص 279
3- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 139

ص: 32

پاكيزه روزى داد و بر بسيارى از مخلوقاتش برترى بخشيد. منزه است آنكس كه اين مركب را مسخر ما ساخت و ما هماورد آن نبوديم (و تسخير آن در توان ما نبود) خدايا! گناهانم را بيامرز كه جز تو آمرزنده گناهان نيست.» (1)

اين دعا نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده است:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى هَدانا لِلْإِسْلامِ وَمَنَّ عَلَيْنا بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَإِنَّا الى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ، اللَّهُمَّ انْتَ الْحامِلُ عَلَى الظَّهْرِ وَالْمُسْتَعانُ عَلَى الْأَمْرِ، اللَّهُمَّ بَلِّغْنا بَلاغاً يَبْلُغُ الى خَيْرِ بَلاغٍ، يَبْلُغُ الى مَغْفِرَتِكَ وَرِضْوَانِكَ، اللَّهُمَّ لا طَيْرَ الَّا طَيْرُكَ وَلا خَيْرَ الَّا خَيْرُكَ وَلا حافِظَ غَيْرُكَ». (2)

امام سجاد عليه السلام فرمود: هرگاه كسى پياده حج كند و سوره «قدر» را بخواند رنج پياده رفتن را احساس نخواهد كرد و


1- وسائل، ج 8، ص 289
2- تهذيب، ج 4، كتاب الحج.

ص: 33

نيز فرمود: كسى هنگام سوار شدن «انّا انزلنا» را نمى خواند مگر آن كه سالم و آمرزيده پياده شود.

و نيز حضرت رضا عليه السلام توصيه مى فرمايد:

«عَلَيْكَ بِكَثْرَةِ الاسْتِغْفَارِ وَ التَّسْبِيحِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّكْبِيرِ وَ الصَّلاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ». (1)

«مسافر در حال سفر و طى مسير، بسيار استغفار كند و بسيار تسبيح، تهليل و تكبير بگويد و بر محمد و خاندانش صلوات فرستد.»

بنابر اين راهيان خانه خدا بايد از هر لحظه اين سفر روحانى بهره گيرند و در طول سفر با اذكار و اوراد و ادعيه و صلوات و سلام، روح خود را جلا و صفا دهند كه دلها بياد خدا آرام گيرد،

الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.

اين ها بخشى از ادعيه سفر است. اما ادعيه خاص حج و عمره، چون دعاى احرام، دعاى ورود به مسجدالحرام، ادعيه طواف، اذكار و ادعيه سعى و ... تا دعاهاى روز عرفه وساير مشاهد مكرمه در مناسك و كتب ادعيه آمده كه از خواندن آنها غفلت نخواهند كرد. همچنين تلاوت قرآن


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 139

ص: 34

بويژه در حرمين شريفين و محل نزول قرآن و حتى الامكان ختم قرآن در ايام حج، از اهم عبادات و اذكار و آداب شمرده شده است.

ج- صدقه

كمك به مستمندان و صدقات مستحبى در همه حال؛ بويژه سفر كه در روايات بدان توصيه شده و آن را عامل دفع بلاها و خطرها دانسته اند. بنابر اين زائر هنگام عزيمت چيزى را بعنوان صدقه اختصاص دهد و اگر نيازمندانى در سفر ديد از دادن صدقه كوتاهى نكند.

در روايت است كه از امام صادق عليه السلام سؤال شد آيا در روزهايى مانند چهارشنبه مسافرت كراهت دارد؟ (1) حضرت در پاسخ فرمود:

«افْتَحْ سَفَرَكَ بِالصَّدَقَة، وَاقْرأْ آيَةَ الْكُرْسى اذا بَدا لَك»

؛ «سفرت را با صدقه آغاز كن و براى رفع نگرانى خود «آيةالكرسى» را بخوان». (2) در روايت ديگر از آن حضرت است كه:


1- در روايات به روزهايى از هفته و ماه بعنوان بهترين روزهاى سفراشاره شده؛ مانند: شنبه، پنجشنبه و جمعه پس از نماز جمعه. نك: وسائل، ج 8، ص 253 به بعد.
2- همان، ص 273

ص: 35

«تَصَدَّقْ وَاخْرُجْ أَىَّ يَوْمٍ شِئْتَ». (1)

«صدقه بده و هر روزى كه خواستى سفر كن.»

2- اخلاق مسافرت

يكى از مسائل مهم سفر انتخاب همسفر خوب و رعايت اخلاق و آداب معاشرت با همسفران است. زائر قبل از سفر بايد همسفر صالح، امين، پرهيزكار، دانا، دلسوز و خوش خلق انتخاب كند و يا در بين همسفران چنين فردى را برگزيند كه مددكار او در امور معنوى و همكار او در سفر باشد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«الرَّفيقُ ثُمَّ السَّفَر» (2)

و

«الرَّفِيقُ ثُمَّ الطَّريق» (3)

و خود نيز اخلاق و آداب سفر و حسن معاشرت با همسفران را بداند و عمل كند. بخشى از آداب و اخلاق سفر عبارتست از:

الف- حسن خلق

از مصاديق حسن خلق عبارت است از داشتن صبر، حوصله، گذشت، تواضع، پاكدامنى، مهربانى، سازش،


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 125
2- وسائل، ج 8، ص 299
3- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 209

ص: 36

گشاده رويى، و امثال آن. و پرهيز از بيهوده گويى، لغو، غيبت و ...

مردى خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله آمد و گفت: مرا توصيه اى فرماييد كه از آن بهره گيرم. حضرت توصيه هايى فرمودند كه از جمله اين بود:

«الْقَ أَخَاكَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ»؛ (1)

«با چهره گشاده با برادرانت برخورد كن.»

و نيز در احوالات آن حضرت آورده اند كه در يكى از سفرهايشان چنين فرمودند:

«مَنْ كانَ يُسى ءُ الْجِوار فَلا يُصاحِبنا»؛ (2)

«كسى كه در مصاحبت و مجاورت، بد عمل مى كند با ما همراه و همسفر نشود.»

زائران گرامى بايد در معاشرت با همسفران خود تا پايان سفر بردبارى، رفق، مدارا و سازش را پيشه سازند و از ناسازگارى و عصبانيت بپرهيزند و به همسفران در امور معنوى يارى رسانند. از موارد حسن خلق؛ تحمل كردن ناسازگارى همسفر است كه رسول خدا بدان توصيه فرموده اند:

«مَا اصْطَحَبَ اثْنَانِ إِلّا كَانَ أَعْظَمُهُمَا أَجْراً وَ


1- وسائل، ج 8، ص 512
2- مستدرك سفينة البحار، ماده سفر، ص 58

ص: 37

أَحَبُّهُمَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْفَقَهُمَا بِصَاحِبِهِ». (1)

«هر گاه دو نفر با يكديگر همسفر شدند آن كس كه با ديگرى رفق و مدارا را پيش گيرد نزد خدا محبوب تر و پاداشش عظيم تر است.»

ب- احترام متقابل

همسفران در هر پايه و جايگاهى كه هستند بايد بدور از امتيازات و عناوين خاص خود، احترام يكديگر را نگهدارند و صميميت و رفاقت را پيشه كنند و در نشستن و برخاستن و سوار و پياده شدن به اتومبيل و غذا خوردن و انتخاب جا و مكان استراحت در اتاق، خيمه هاى منا و عرفات و ساير موارد، ديگران را بر خود مقدم دارند و با چشم برترى به خود ننگرند.

اميرالمؤمنين على عليه السلام مى فرمايد:

«لا تَصْحَبَنَّ فى سَفَرِكَ مَنْ لا يَرَى لَكَ مِنَ الْفَضْلِ عَلَيْهِ كَمَا تَرَى لَهُ عَلَيْكَ». (2)

«باكسى كه براى تو احترام قائل نيست، آنگونه كه تو بدو احترام مى گذارى، درسفر مصاحبت نكن.»


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 302
2- وسائل الشيعه، ج 8، ص 302

ص: 38

ج- صبر و تحمل

حجاج گرامى بايد بدانند كه امكانات رفاهى سفر مانند وطن نيست، گرمى هوا، خستگى راه، پياده روى، بخصوص در منا و مشعر و بى خوابى در ايام حج، كمبود جا و ازدحام جمعيت و مشكل رساندن تداركات و ترافيك وسائل نقليه و كاستى هايى كه طبيعى اين سفر است و ساير عوامل، گاه مى شود زائر را از حال عادى خارج ساخته و صبر و حوصله او را محدود مى كند. گاه با مدير گروه، گاه با خدمه، گاه با همسفران و هم اتاقى ها به مشاجره و درشت گويى مى پردازد. احياناً برخوردهايى نامناسب رخ مى دهد و نگارنده خاطره بسيار تلخى از آنها را بياد دارد.

هنگام بازگشت از حج، كه زائر يك ماه تمرين عبادت و رياضت وصبر كرده و مى بايست الگوى اخلاقى و انسانيت شده باشد! در فرودگاه جده هنگام تحويل اثاثيه، نزاع احتمالى زائران بخاطر تقدم و تأخر در صف و نوبت، و فحش و ناسزاگويى به يكديگر در برابر پليس سعودى و خدمه فرودگاه و ديگر ناظران داخلى و خارجى، چيزى جز شرمندگى در پى نخواهد داشت.

حال مؤكداً خاطر نشان مى سازد كه اخلاق و حلم و بردبارى، معيار عمل و قبولى حج و درجه ايمان

ص: 39

است، بخصوص در حج ناسزاگويى و جدال و بى ادبى جاى ندارد

فلا رَفَثَ وَلا فُسُوقَ وَلا جِدالَ فِى الْحَجِّ. (1)

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«أَكْمَلُكُم إيماناً أَحْسَنُكُم أَخْلاقاً»؛

«كامل ترين شما از نظر ايمان كسى است كه اخلاقش نيكوتر باشد.» بنابر اين زائر وقتى از خانه خدا برمى گردد، اگر ضعف هايى هم داشته، بايد در رفع و اصلاح آن كوشيده باشد، نه اين كه بر سر مسائل جزئى مانند سوار شدن يا تحويل اثاثيه، و نشستن در اتوبوس و غيره نوبت ديگرى را بگيرد يا اگر كسى كه به عمد يا سهو و بى توجهى نوبت او را گرفت، آن گونه عكس العمل نشان دهد و آبروريزى كند كه به نمونه آن اشاره كرديم. متأسفانه شيطان همه جا مى كوشد صفاى معنويت را تيره كند و دام خود را بر سر راه بندگان بگستراند، لذا بايد مراقب بود كه تحريك ابليس مؤثر نيفتد و نفس اماره طغيان نكند و چهره اخلاق و ايمان لكه دار نشود. بدانيم كه رنج و مشقت در سفر حج، موجب اجر بيشتر است. در روايات آمده كه امام حسن مجتبى عليه السلام بيست بار پياده به حج رفتند در حالى كه


1- بقره: 197

ص: 40

مركب هايى همراه داشتند و اين را عامل افزايش اجر مى دانستند. (1) د- مروّت و جوانمردى

در روايات ما از حسن معاشرت و حفظ الغيب همسفران و رفق و مدارا، به عنوان مروت در سفر يادشده كه روايت ذيل نمونه آن است:

قالَ الصَّادِقُ عليه السلام: «الْمُرُوءَةُ مُرُوءَتَانِ: مُرُوءَةٌ فى السَّفَرِ وَ مُرُوءَةٌ فى الْحَضَرِ، فَأَمَّا مُرُوءَةُ الْحَضَرِ فَتِلَاوَةُ الْقُرْآنِ، وَ حُضُورُ الْمَسَاجِدِ، وَ صُحْبَةُ أَهْلِ الْخَيْرِ، وَ النَّظَرُ فِي الْفِقْهِ، وَ أَمَّا مُرُوءَةُ السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَ الْمِزَاحُ فِي غَيْرِ مَا يُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قِلَّةُ الْخِلافِ عَلَى مَنْ صَحِبَكَ وَ تَرْكُ الرِّوَايَةِ عَلَيْهِمْ إِذَا أَنْتَ فَارَقْتَهُمْ». (2)

امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «مروت دو گونه است:

مروت در حضر و مروت در سفر. مروت در حضر؛ عبارت است از: تلاوت قرآن، حضور در


1- علل الشرائع، ص 447
2- وسائل الشيعه، ج 11، ص 436

ص: 41

مساجد، همنشينى با اهل خير و نظر در فقه و مسائل فقهى. اما مروت در سفر؛ عبارت است از:

بذل و بخشش، مزاح كردن در صورتى كه خدا را به خشم نياورد، مخالفت نكردن با همسفران، و بعد از جدايى پشت سر آنها سخن نگفتن.»

و نيز آن حضرت مى فرمايد:

«لَيْسَ مِنَ الْمُرُوءَةِ أَنْ يُحَدِّثَ الرَّجُلُ بِمَا يَلْقى فى السَّفَرِ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ»؛ (1)

«دور از مروّت است كه مرد (پس از جدا شدن از همسفر خود) آنچه را از نيك و بد در سفر ديده بازگو كند.»

ابن اعسم، يكى از شعراى شيعه، در شعر زيبايى ضمن بيان اخلاق سفر گويد:

وَلْيُحْسِنِ الإنْسانُ فى حالِ السَّفَر أَخْلاقُهُ زيادَة عَلَى الْحَضَر

وَلْيُكْثِرِ الْمَزْحَ مَعَ الصَّحْبِ إذا لَمْ يَسْخِطِ اللَّهَ وَلَمْ يَجْلِبْ أذى (2)


1- همان، ص 437
2- سفينة البحار، ج 2، ص 629 ماده «سفر».

ص: 42

انسان بايد در سفر اخلاق خود را بيش از وطن نيكو گرداند و با همسفران بسيار مزاح كند به گونه اى كه خدا را خشمگين نسازد و كسى را آزار ندهد.

گروه همسفر، همانند اعضاى يك خانواده اند و بايد در همه احوال از راحت و رنج و رفاه و شدت، به يارى يكديگر بشتابند؛ بخصوص سالخوردگان و افتادگان و بيماران و ضعفا را مراعات كنند كه اين كار علاوه بر اين كه يك فضيلت اخلاقى است، اجر و ثواب دارد و ارزش حج را بالا مى برد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً مُسَافِراً فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ ثَلَاثاً وَ سَبْعِينَ كُرْبَةً، وَ أَجَارَهُ فى الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ مِنَ الْغَمِّ وَ الْهَمِّ، وَ نَفَّسَ كَرْبَهُ الْعَظِيمَ يَوْمَ يَغَصُّ النَّاسُ بِأَنْفَاسِهِمْ». (1)

«كسى كه مؤمن مسافرى را يارى رساند خداوند گرفتاريش را برطرف كند و در دنيا و آخرت او را در پناه خود گيرد و از غم و اندوه گرانبار روز قيامت، كه مردم رابه هراس مى افكند، رهايى بخشد.»


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 315

ص: 43

و در خصوص بيماران مى فرمايد:

«إِذَا كُنْتُمْ فى سَفَرٍ فَمَرِضَ أَحَدُكُمْ فَأَقِيمُوا عَلَيْهِ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ»؛ (1)

«هرگاه در سفر بوديد و يكى از شما بيمار شد سه روز بخاطر او توقف كنيد.»

هر چند بهداشت و درمان زائر به عهده هيأت پزشكى است، با اين حال بيمار به تفقد و دلجويى و تقويت روحى نياز دارد و دوستان و همسفران نبايد او را تنها بگذارند، بخصوص در انجام اعمال حج كه به همكارى بيشتر نياز است و همراهان بايد توجه داشته باشند و از هر گونه مساعدت دريغ نكنند.

ه- كار كردن در سفر

تداركات سفر حج سنگين است، هر چند در هر گروه خدمه ويژه عهده دار اين مسؤوليت اند اما در عين حال اگر زائر بتواند در كارها تشريك مساعى كند، بسيار پسنديده است، بخصوص آن كه برادران خدمه گاهى از تراكم كار و بى خوابى خيلى خسته مى شوند، كه كمك به آنها در كارها؛ نظير جمع و حمل اثاث و تميز كردن اتاق استراحت خود يا


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 336

ص: 44

همكارى در منا و عرفات، مى تواند كمك روحى به اين برادران باشد.

در روايات به كار كردن در سفر تأكيد فراوان شده است.

در عصر نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله گروهى همسفر شدند، پس از بازگشت از سفر، خدمت آن حضرت عرض كردند: اى رسول خدا، در اين سفر مردى بهتر از فلان شخص نديديم، او روزها روزه مى گرفت و هرگاه در منزلى فرود مى آمديم به نماز مى ايستاد و همچنان مشغول نماز بود تا وقتى كه كوچ كنيم. پيامبر فرمودند: پس چه كسى كارهاى او را انجام مى داد و اسباب آرامش و آسايش او را فراهم مى ساخت؟ پاسخ دادند: ما حوائج او را تأمين مى كرديم.

در اين حال پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«كُلُّكُم افْضَل مِنه»؛ (1)

«همه شما بر او برترى داريد.»

هرچند در عصر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شيوه خدمات به صورت فعلى نبود و همه بايد كار مى كردند تا امور سفر سامان گيرد و آب و غذا و ديگر لوازم فراهم شود و امروز با گذشته فرق دارد، اما در عين حال با توجه به اين حديث و امثال آن، كه از فضيلت كار در سفر سخن مى گويد، به مورد است زائران


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 220

ص: 45

در صورت لزوم در كارها تشريك مساعى كنند.

در احوالات امام چهارم، حضرت على بن الحسين عليه السلام نوشته اند: آن حضرت مسافرت نمى كرد مگر با همسفرانى كه او را نشناسند و با آنان شرط مى فرمود كه از خدمتگزاران آنها باشد و در حوائجشان بكوشد. يكبار با گروهى همسفر شدند كه يكى از آن گروه در خلال سفر، آن حضرت را شناخت و سراسيمه به همراهان گفت:

مى دانيد اين آقا كيست؟! گفتند: نه، گفت: او على بن الحسين عليه السلام است. همين كه آنان چنين سخنى را شنيدند، از جاى برخاسته و بر دست و پاى آن حضرت بوسه زدند و گفتند: اى پسر رسول خدا، مى خواستيد ما را به دوزخ افكنيد؟! اگر از دست و زبان ما خطايى سر مى زد براى هميشه هلاك مى شديم، چرا چنين كرديد و خود را معرفى ننموديد؟! امام در پاسخ فرمود: يكبار با كاروانى همسفر شدم، آنها مرا شناختند و بدليل بستگى من با پيامبر، آنقدر به من نيكى كردند كه مستحق آن نبودم، حال ترسيدم شما نيز مانند آنها عمل كنيد، لذا بهتر آن ديدم كه خود را معرفى نكنم. (1)


1- بحار الأنوار، ج 46، ص 69

ص: 46

اين سيره مبارك اهلبيت عليهم السلام است كه بايد زائر آن را مدّ نظر داشته باشد.

و- همراهى با همسفر

همسفر را نبايد تنها گذاشت، بويژه در سفر حج كه نياز به انس و همكارى و همگامى دارد. بنابر اين افراد جوان و آگاه كه اين سفر را قبلًا طى كرده و به راه و چاه آگاهند، در رفت و آمدها و مسيرهاى پياده، بويژه منا و عرفات و مشعر كه احتمال گم شدن زائر يا بيمار شدن و سرگردانى او بسيار است و براى شخص ناوارد از نظر جسمى و روحى و انجام اعمال، مشكلاتى همراه دارد، مراقب حال همسفر بودن بسيار اهميت دارد و از پاداش و اجر اخروى برخوردار است.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«مَنْ صَحِبَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ فى طَرِيقٍ فَتَقَدَّمَهُ بِقَدْرِ مَا يَغِيبُ عَنْهُ بَصَرُهُ فَقَدْ أَشَاطَ بِدَمِهِ وَ أَعَانَ عَلَيْهِ». (1)

«كسى كه در راهى با برادر خود مصاحبت كند و


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 305

ص: 47

او را رها ساخته و بر او سبقت گيرد تا از نظرش ناپديد شود، به ريختن خون او اقدام كرده و به نابودى اش كمك نموده است.»

حق همسفر و اهميت همراهى با او، تا بدانجاست كه آن را يكى از حقوق ويژه انسانى برشمرده كه حتى اگر همسفر غير مسلمان باشد، اين حق برقرار است.

على عليه السلام با مرد ذمّى همسفر شدند، ذمى پرسيد: قصد كجاداريد؟ فرمود: قصد كوفه دارم. بر سر دوراهى رسيدند.

اميرالمؤمنين عليه السلام به جاى اين كه طريق كوفه را بپيمايد، وى را همراهى نمود. ذمى گفت: مگر شما قصد كوفه نداشتيد؟ فرمود: چرا. عرض كرد: پس چرا به مقصد خود رهسپار نشديد و راه كوفه را نپيموديد؟ فرمود: مى دانم، ولى تكميل حق مصاحبت به اينست كه همسفر، همسفر خود را با ميل و رغبت مشايعت كند و پيامبر ما، ما را به اين امر فرمان داده است. ذمى گفت: پيامبر شما چنين فرموده؟

فرمود: آرى. ذمى گفت: پيروان اين پيامبر بخاطر همين صفات خجسته اش وى را پيروى كرده اند. گواه باشيد كه من آيين او را پذيرفتم. (1)


1- اصول كافى، ج 2، ص 670

ص: 48

و بدين ترتيب يك فرد غير مسلمان به بركت حسن معاشرت امير مؤمنان عليه السلام به اسلام رو آورد.

بنابه فرموده امام صادق عليه السلام در وصاياى لقمان حكيم به فرزندش در اخلاق و آداب سفر آمده است:

«هرگاه با جمعى سفر كردى با آنان در كار خود و كار آنان به مشورت بپرداز و در چهره آنان بسيار تبسّم كن و بر توشه راه خود كريم و بخشنده باش و چون تو را دعوت كنند اجابت نما و اگر از تو كمك خواستند يارى ده و در سه چيز بر آنان سبقت گير: «سكوت بسيار»، «نماز بسيار» و «سخاوت در زاد و مركب سوارى» خود. و چون از تو گواهى حقى خواستند، گواهى ده و چون مشورت كردند تمام توان فكرى خود را براى ارائه راه صحيح بكار گير، و چون راه پيمايند با آنان همگام شو و چون به كارى بپردازند با آنان در كار مشاركت كن و چون به صدقه يا قرض دادن اقدام كردند تو نيز بذل كن و به آنان كه از تو سالخورده ترند گوش فرا ده و هرگاه به كارى فرا خوانند و يا چيزى خواهند همكارى كن و از مخالفت بپرهيز.» (1)


1- بحارالأنوار، ج 13، ص 424

ص: 49

3- خودسازى در سفر حج

فلسفه شرايع الهى، تربيت انسان كامل است و حج كلاس تهذيب نفس است.

هر يك از مناسك و مشاعر و طى نشيب و فرازهاى اين سفر، گامى است در جهت غناى روحى، سعه صدر و كسب فضائل اخلاقى. حج نور است كه از ظلمت ها به سوى آن بايد گريخت.

امام باقر عليه السلام در تفسير آيه مباركه

«فَفِرُّوا الَى اللَّهِ»

. مى فرمايد:

«مِنَ الظُّلمَةِ الَى الْحَجِّ»؛ (1)

«به سوى خدا بگريزيد، يعنى: از ظلمت به حج رو آوريد.»

در وصاياى امير مؤمنان عليه السلام است:

«وَأَدْنى مَايَرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ مَا سَلَفَ»؛ (2)

«كمترين دستاوردى كه زائر از حج مى آورد اين است كه گناهانش آمرزيده شود.» پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در «خطبه غدير» كه پس از بازگشت از حجةالوداع ايراد فرمودند، به مردم چنين خطاب كردند:


1- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 11
2- همان، ص 15

ص: 50

«مَعَاشِرَ النَّاسِ حُجُّوا الْبَيْتَ بِكَمَالِ الدِّينِ وَ التَّفَقُّهِ، وَ لا تَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشَاهِدِ إِلّا بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ». (1)

«اى مردم، با دين و فقه كامل حج كنيد و از مشاهد اين سفر برنگرديد مگر با توبه و بازايستادن از گناه.»

سفر حج فرصت بسيار مناسبى است كه اگر زائر ضعف هاى اخلاقى داشت، در اين سفر به رفع آن بكوشد و در حين سفر نيز مراقب دست و زبان و چشم خود باشد و از گناه خوددارى كند. غيبت كسى را ننمايد، بيهوده نگويد، مخصوصاً چشم خود را از نظر به نامحرمان از هر ملّيت و رنگى كه باشند بپوشد. باز بودن صورت زنان در حال احرام آزمايشى است براى مردان كه چقدر تسلّط بر نفس دارند.

بنابر اين در آن سرزمين پاك، برادران و خواهران جهات اخلاقى را به دقت رعايت كنند. خواهران در حفظ حجاب مسامحه نكنند. بى توجهى به حجاب و حريم اخلاق اعمال را بى ارزش كرده و سعى و تلاش را بر باد مى دهد.

در اينجا مناسب است به گفتگويى كه امام چهارم عليه السلام با شبلى داشتند اشاره كنيم:

امام سجاد، زين العابدين عليه السلام در سفر حج شبلى را ديدند


1- مستدرك، ج 10، ص 174

ص: 51

وبا وى در چگونگى حج و بهره هاى تربيتى آن سخن گفتند. از اين حديث مفصل مجملى را براى اين مقال برگزيديم؛ كه زائر گرامى جدّاً توجه كند.

امام فرمود: «آيا وقتى به ميقات رسيدى و لباس دوخته از تن درآوردى و احرام پوشيدى، جامه گناه را كندى و جامه طاعت در بر كردى؟

آيا از ريا و نفاق و بى باكى در شبهات بدرآمدى؟

آنگاه كه محرم شدى، آيا محرمات الهى را بر خود حرام كردى؟

آيا با نيت حج، قيد و بندهاى غير خدا را از گردن برداشتى؟

آيا با نماز احرام و لبيك گفتن، قصد زيارت كردى و تقرب به خدا جستى؟

آيا با لبيك گفتن نيت كردى كه سخن از طاعت حق گويى و از گناه روزه بگيرى؟

با داخل شدن به حرم، نيت كردى كه غيبت مسلمانان را بر خود حرام كنى؟

آنگاه كه به مكه رسيدى با قلب خود نيت خدا را داشتى؟

آيا وقتى طواف كردى و اركان كعبه را لمس نمودى و به سعى پرداختى، بر آن بودى كه به سوى خدا بگريزى؟

ص: 52

آيا با بوسيدن حجر و توقف در مقام ابراهيم و نماز طواف، قصد آن كردى كه بر اطاعت حق، پا برجا باشى و از معصيت او بپرهيزى؟

آيا با نماز در مقام، بينى شيطان را به خاك ماليدى؟ آيا با نوشيدن آب زمزم تصميم گرفتى مطيع حق باشى و چشم از گناه فرو بندى؟

آيا باسعى صفا و مروه خود را در حال خوف و رجا ديدى؟

آيا وقتى به منا رهسپار شدى، قصد كردى كه مردم از دست و زبان و قلب تو در امان باشند؟

آيا با وقوف به عرفات با علم و عرفان حق را شناختى و دانستى كه خدا از نامه اعمال و اسرار درون تو آگاه است؟

با ورود به مشعرالحرام شعار اهل تقوا را پوشش قلب خود ساختى؟

با رمى جمره ابليس را رمى كردى؟

با تراشيدن سر پليدى را از خود طرد كردى؟

آيا با ذبح قربانى، گلوى طمع را بريدى و راه ابراهيم را پيمودى؟» (1)


1- مستدرك الوسائل، ج 10، صص 172- 166 با تلخيص.

ص: 53

چنانكه ملاحظه مى كنيم تمام آنچه در سخن امام سجاد عليه السلام آمده، اخلاق و تربيت و انسان سازى است و زائر بايد اين تذكرات را از پيش بخاطر بسپارد و در طول حج آن را تمرين كند و با قلبى مصفا كه آن قلب حرم خدا شده باشد و عملى صالح و اندوخته اى براى آخرت خود آهنگ وطن كند.

4- فقه معيشت در سفر

يكى از آداب سفر مسائل مربوط به هزينه و توشه راه و نوع خرج كردن و غذا خوردن است. در اين خصوص بويژه مسائل مربوط به معيشت سفر حج، رهنمودهاى جالب و ارزنده اى است، كه مواردى را در ذيل مى نگريم:

الف- حفظ هزينه سفر

دقت در حفظ و نگهدارى پول و هزينه راه، يكى از مسائل مهم فقه معيشت در سفر است. چه، امكانات سفر محدود است و تهى دست شدن بويژه در كشور خارجى، براى خود و همراهان كه امكانات آنان نيز محدود است، مشكلاتى را ببار مى آورد. لذا در روايات ما بدان تأكيد و توصيه شده و از حفظ هزينه سفر بعنوان پشتوانه نيرومندِ

ص: 54

مسافر ياد شده است.

صفوان جمال گويد: خدمت امام صادق عليه السلام عرض كردم: من به همراه خانواده ام قصد حج دارم، پول خود را به كمر مى بندم، چه صورت دارد؟ امام در پاسخ فرمودند: بلى، پدرم مى فرمود:

«مِنْ قُوَّةِ الْمُسافِرِ حِفْظُ نَفَقَتِهِ». (1)

«از توانمندى مسافر اين است كه پول خود را حفظ كند.»

و در روايت ديگر است:

«مِنْ فِقْهِ الْمُسافِرِ حِفْظ نَفَقَتِهِ». (2)

به همين دليل است كه بستن كمربند هرچند دوخته باشد بعنوان هميان براى نگهدارى هزينه راه در حال احرام استثناء شده و اشكال ندارد. در عين حال بايد توجه داشت كه امروزه كمربند هم چندان وسيله مطمئنى نيست و گاه شده در حال ازدحام طواف يا رمى جمره با تيغ آن را پاره كرده و پول زائر را به سرقت برده اند. لذا نبايد تمام پول را همراه داشت و تنها به مقدار ضرورى بايد اكتفا كرد و بقيه را در جايى مطمئن تر نگهدارى كرد يا به مدير كاروان سپرد.


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 307؛ بحارالانوار، ج 6، ص 270
2- بحارالانوار، ج 76، ص 307 از امام باقر و امام صادق عليهما السلام.

ص: 55

ب- سخاوت در سفر

يكى از توصيه هاى مربوط به معيشت سفر حج و عمره سخاوتمندى در خرج كردن است. هرچند در ساير موارد زندگى از ريخت و پاش و اسراف نهى شده اما در سفر حج و عمره به خرج كردن زياد (البته در حد معقول و مشروع و امكان) ترغيب شده است؛ يعنى در سفر حج و عمره بايد طبع بلند داشت و از امساك و گدامنشى پرهيز كرد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ وَيُبْغِضُ الإِسْرَافَ إِلّا فى الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ». (1)

«پسنديده ترين نوع خرج كردن نزد خدا اقتصاد و ميانه روى است و خدا اسرافكاران را دوست نمى دارد، مگر در حج و عمره.»

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«إِنَّ مِنَ الْمُرُوءَةِ فى السَّفَرِ كَثْرَةَ الزَّادِ وَ طيبَهُ وَبَذْلَهُ لِمَنْ كَانَ مَعَكَ»؛ (2)

«يكى از نشانه هاى جوانمردى در سفر، توشه فراوان و مطبوع


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 305
2- همان، ص 310

ص: 56

برداشتن و بذل و بخشش آن به همسفران است.»

ابن اعسم در منظومه خود گويد:

من شَرَفِ الإنْسانِ فى الأسْفار تَطْييبُهُ الزّادَ مَعَ الْإكْثار

«از شرف آدمى در سفر اين است كه توشه مطبوع فراوان بردارد.»

وَلْيَدْعُ عِنْدَ الوَضْعِ لِلْخُوانِ مَنْ كانَ حاضِراً مِنَ الإخْوان (1)

«و چون آنرا بر سفره نهاد برادرانى را كه حضور دارند دعوت كند.»

بديهى است كه سخاوت در سفر، در شرايط كنونى كه تهيه ارز براى زائر ايرانى گران تمام مى شود بدين معنا نيست كه با زحمت پولى تهيه كند و نابجا خرج كند و وقت خود را صرف بازار و خيابان نمايد بلكه اگر توشه راهى همراه دارد از قبيل شرينى و پسته و اشياى ديگر، از بذل و بخشش دريغ نكند و در خرج پول در موارد ضرورى مانند كرايه اتومبيل و صرف نوشابه در هواى گرم حجاز بخل


1- سفينة البحار، ماده سفر.

ص: 57

نورزد و براى رفاه و سلامت خود بيش از ريال سعودى ارزش قائل شود! گاه ديده شده كه زائر براى اينكه يك ريال يا دو ريال كرايه اتوبوس ندهد راه درازى را پياده پيموده و بيمار شده كه اين بخل و امساك بسيار ناپسند است.

ج- همگون بودن معيشت

يكى از آداب معيشت سفر اين است كه مسافر با كسانى هم خرج و هم غذا شود كه در سطح او باشند. چه، در غير اين صورت براى او و همسفرانش مشكلات اخلاقى بوجود مى آيد و به عزّت و كرامت وى لطمه مى خورد و صفاى جمع به تيرگى مى گرايد.

امام صادق عليه السلام فرمود:

«يَكْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَصْحَبَ مَنْ يَتَفَضَّلُ عَلَيْهِ»؛

«براى آدمى ناپسند است با كسانى همسفر شود كه بر او برترى دارند.» و نيز فرمود:

«اصْحَبْ مِثْلَكَ»؛ (1)

«تو با مانند خود همسفر شو.»

ابوبصير گويد: خدمت امام صادق عليه السلام عرض كردم: گاه


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 304

ص: 58

مى شود كه شخصى با گروهى مرفّه همسفر مى شود در حالى كه توان مالى او به پايه آنها نمى رسد، آنگاه آنها توشه و خوراك خود را مى آورند و او مانند آن را ندارد كه بر سر سفره بگذارد. حضرت فرمود:

«مَا أُحِبُّ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ، لَيَخْرُجْ مَعَ مَنْ هُوَ مِثْلُهُ»؛ (1)

«من دوست ندارم كه او خود را خوار كند، او بايد با هم طراز خود همسفر شود.»

يكى از ويژگى هاى حج در حال حاضر براى ايرانيان همگون بودن معيشت است. مسكن، پذيرايى، وسيله نقليه و ساير تداركات با يك نظام هماهنگ و مساوى و براى كليّه زائران فراهم است و خوشبختانه هيچگونه تبعيضى در تقسيم امكانات وجود ندارد. همه بر سر يك سفره مى نشينند و يك نوع غذا مى خورند و در همه موارد يكسانند.

د- غذا خوردن گروهى

از آداب و سنن سفر، غذا خوردن گروهى است.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:


1- همان، ص 303

ص: 59

«مِنَ السُّنَّةِ إِذَا خَرَجَ الْقَوْمُ فِي سَفَرٍ أَنْ يُخْرِجُوا نَفَقَتَهُمْ فَإِنَّ ذَلِكَ أَطْيَبُ لِأَنْفُسِهِمْ وَ أَحْسَنُ لِأَخْلَاقِهِمْ»؛ (1)

«يكى از سنت هاى سفر اين است كه هرگاه گروهى به سفر مى روند، توشه خود را بياورند كه اين بيشتر بر دلهايشان مى نشيند و در حسن اخلاقشان تأثير بيشترى دارد.»

در روايت ديگر آمده: از سنت سفر اين است كه هرگاه گروهى با يكديگر همسفر شدند همگى خوردنى هاى خود را بياورند و از آن به يكديگر بدهند كه لذت و لطف بيشترى دارد. (2) ه- سوغات سفر

از آداب سفر هديه آوردن براى نزديكان است. هرچند سفر حج و عمره يك سفر معنوى است و بهترين سوغات اين سفر طهارت روح براى خود و دعا و زيارت نيابت براى مسلمين است، اما در عين حال پسنديده است كه مسافر حج نيز به قدر ممكن و معقول، براى خانواده خود


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 302
2- مستدرك الوسائل، ج 8، ص 218

ص: 60

سوغات بياورد. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«إِذَا سَافَرَ أَحَدُكُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْيَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَيَسَّرَ وَ لَوْ بِحَجَرٍ»؛ (1)

«هرگاه يكى از شما به سفر رفت در بازگشت به وطن به اندازه اى كه ممكن است هديه اى بياورد هرچند قطعه سنگى باشد.»

البته توجه به اين نكته ضرورى است كه نبايد خريد سوغات بشكلى باشد كه زائر از بهره هاى معنوى حج محروم شود و بجاى عبادت در بازارها پرسه زند.

و- بازگشت مسافر

از جمله آداب حج، مربوط به بازگشت مسافر است.

هم چنان كه پسنديده است زائر قبل از عزيمت به ديگران اعلام كند و خداحافظى نمايد، در بازگشت او نيز حق زائر است كه ديگران به ديدار او بيايند. پيامبر اكرم مى فرمايد:

«حَقٌّ عَلَى الْمُسْلِمِ إِذَا أَرَادَ سَفَراً أَنْ يُعْلِمَ إِخْوَانَهُ، وَحَقٌّ عَلَى إِخْوَانِهِ إِذَا قَدِمَ أَنْ يَأْتُوهُ». (2)


1- وسائل، ج 8، ص 337
2- وسائل، ج 8، ص 337

ص: 61

«هرگاه مسلمانى قصد سفر دارد شايسته است برادرانش را مطّلع سازد و بر برادران مسلمان اوست كه چون از سفر بازگردد به ديدنش بيايند.»

بديهى است كه در سفر حج و عمره، اين ديدار پاداش و ارزش معنوى دارد و از فضيلت بسيار برخوردار است.

امام باقر عليه السلام مى فرمايد:

«وَقِّرُوا الْحَاجَّ وَ الْمُعْتَمِرَ فَإِنَّ ذَلِكَ وَاجِبٌ عَلَيْكُمْ»؛ (1)

«زائران حج و عمره را احترام كنيد كه اين بر شما واجب است.»

و امام صادق عليه السلام به ديدار و مصافحه و معانقه با حجاج بيت اللَّه توصيه فرموده اند:

«مَنْ عَانَقَ حَاجّاً بِغُبَارِهِ كَانَ كَأَنَّمَا اسْتَلَمَ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ»؛ (2)

«هر كس با حج كننده اى كه از گرد راه مى رسد معانقه كند گويى حجرالاسود را استلام


1- همان، ص 327
2- وسائل، ج 8، ص 328

ص: 62

نموده است.»

و نيز امام صادق عليه السلام از جد بزرگوار خود حضرت سيد الساجدين عليه السلام نقل فرموده كه:

«بَادِرُوا بِالسَّلامِ عَلَى الْحَاجِّ وَ الْمُعْتَمِرِينَ وَ مُصَافَحَتِهِمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُخَالِطَهُمُ الذُّنُوبُ». (1)

«بر زائر حج و عمره در سلام سبقت گيريد و مصافحه كنيد پيش از آن كه به گناه آلوده شوند.»

از اين روايات چنين استفاده مى شود كه زائر حرمين شريفين در پيشگاه خداوند مقام و منزلتى دارد؛ چرا كه مهمان خدا بوده و يك سفر معنوى پيموده و با بذل مال و رنج تن و بى خوابى، ره توشه معنوى تحصيل كرده است و لذا زيارت و مصافحه و ديدار و سلام بر او حقى است بر گردن ديگران. و او نيز اين قدر و منزلت را بايد بشناسد.

ديدار زائر خانه خدا با همان گرد و غبار به مثابه زيارت و استلام حجرالاسود و مشاركت در ثواب حجّ اوست. (2) و زائر نبايد اين حالت معنوى را از دست بدهد و همچنين در بازگشت از سفر، صورتى را كه به خانه كعبه


1- همان، ص 327
2- نك: كافى، ج 4، ص 264

ص: 63

تبرك شده و گرد منا و عرفات و بقيع را با خود دارد و ديگران مى خواهند بدان تبرك جويند بتراشد و از سيماى زائر بيت اللَّه خارج سازد. چه، ره آورد واقعى اين سفر، همانا منور شدن به نور ايمان و اتصاف به سيرت و صورت صالحين است.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«الْحَاجُّ لايَزَالُ عَلَيْهِ نُورُالْحَجِّ مَالَمْ يُلِمَّ بِذَنْبٍ». (1)

«حج كننده همواره نور حج را با خود دارد، مادامى كه به گناه آلوده نشده باشد.»

5- مقررات و شؤون حج

فريضه حج عبادتى نيست كه به صورت فردى و دور از چشم ديگران انجام گيرد بلكه به صورت جمعى انجام مى پذيرد و از محدوده «فرد» فراتر رفته، به «جمع» ره مى سپرد و مرزها را پشت سر گذاشته به جهان خارج سرايت مى كند و از اينرو آثار آن در صحنه بين المللى بازتاب گسترده دارد. و عملكرد زائران مورد تجزيه و تحليل دوستان و دشمنان قرار مى گيرد، از يك سو ضوابط


1- فروع كافى، ج 4، ص 255

ص: 64

خاص و مقررات مربوط به اين سفر گروهى، دقت و توجه به نظم و انضباط و حسن همكارى زائر را با مسؤولين امور حج و هماهنگى با كاروان و همسفران را مى طلبد تا در سايه اين همكارى امر حج سامان گيرد و مشكلى بوجود نيايد. و از سوى ديگر در شرايط حساس كنونى، زائران ايرانى به عنوان نمايندگان و سفيران جمهورى اسلامى، مسؤوليت خطيرى بر عهده دارند كه اگر در حسن انجام آن بكوشند، نقش مؤثرى در ارائه چهره زيبا از اسلام و فرهنگ شيعه و انقلاب اسلامى و نظام و كشور و ملت ما خواهد داشت و اگر خداى نخواسته بى توجهى شود و كارى نامناسب و حركتى دور از شؤونات صورت پذيرد، اثرات نامطلوب آن در افكار عمومى جهانى نامطلوب خواهد بود. با توجه به نكات فوق، آشنايى زائر ايرانى به وظايف خود در حضور مليت ها و مذاهب مختلف بصورت جدى تر مطرح مى شود و بايد به مقررات و شؤونات اين سفر توجه داشته و در حسن انجامش بكوشد.

علاوه بر اين، سفر حج با همه جاذبه هايى كه دارد از پاره اى مشكلات نيز خالى نيست. ازدحام جمعيت، عدم آشنايى به زبان، نامأنوس بودن محيط و ... اهميت اعمال حج، براى افراد ناآگاه و تازه وارد بويژه سالخوردگان و

ص: 65

افراد بى سواد، احتمال پيش آمدهايى چون: گم شدن پول يا اثاثيه و يا مدارك، جدا افتادن از گروه و سرگردانى و بيمارى و اختلال در انجام بموقع اعمال را دارد. با توجه به نكات فوق لازم ديديم در اينجا به پاره اى از تذكرات ضرورى بپردازيم كه زائران گرامى بخوانند و يا ديگران براى آنان توضيح دهند و بكار بندند:

1- قبل از سفر حتماً در جلسات آموزشى و توجيهى شركت كنيد و علاوه بر فراگيرى احكام و مسائل، به آنچه توسط مدير گروه و روحانى در رابطه با شؤونات و مقررات تذكر داده مى شود توجه كنيد. همكارى شما در طول سفر و پرهيز از تكروى، مى تواند مسؤولان سازمان حج و زيارت و هيأت پزشكى و مدير و روحانى گروه را در حسن انجام وظائف يارى رساند.

2- به تاريخ حركت و ساعت پرواز هواپيما و حركت و توقف اتوبوس ها در طى سفر، مقرّرات گمرك داخل و خارج، توصيه هاى پزشكى، تزريق واكسن، ساعات غذا، نگهدارى پول و ساير موارد توجه كنيد و از آنچه به شما اعلام مى شود تخلف ننماييد.

3- سه ساعت قبل از حركت جهت انجام تشريفات گمركى در فرودگاه حضور بهم رسانيد.

ص: 66

4- از همراه آوردن اشياى قاچاق و ارز غير مجاز و حمل زعفران و پسته و انگشتر و تسبيح و امثال آن جهت فروش در كشور سعودى بطور جدّى خوددارى كنيد.

5- به فرودگاه جدّه كه مى رسيد، با مأمورين سعودى مؤدب برخورد كنيد و تا انجام تشريفات گمركى و رواديد، نظم، نوبت و آرامش را حفظ كنيد، و برادران و خواهران جدا از يكديگر بدون عجله و هياهو و هجوم، منتظر باشند تا سالن فرودگاه را ترك كنند.

6- در محوطه فرودگاه جده، محلى براى استراحت چند ساعته شما آماده شده كه تا آماده شدن وسيله حركت در آنجا خواهيد بود، با رعايت شرايط، نماز اول وقت را به جماعت بخوانيد و مراقب پول و بليط و گذرنامه و اشياى ديگر خود باشيد و اگر عازم جحفه بوديد احرام و لوازم ضرورى را در يك ساك كوچك همراه داشته باشيد.

7- در تمام مراحل سفر از درگيرى با مأموران سعودى تحت هر عنوان پرهيز كنيد.

8- در طول سفر، به تذكر راهنمايان توجه كنيد.

اتومبيل خود را با شماره اى كه اعلام شده است در نظر داشته باشيد. احترام همسفران خود را نگهداريد، بخصوص مراقب حال سالخوردگان، ضعفا و بيماران

ص: 67

باشيد و در طول مسير به ذكر خدا و تمرين اعمال مشغول شويد و از سخنان بيهوده بپرهيزيد.

9- كارت شناسايى، آدرس منزل مكه و مدينه و محل توقف در منا و عرفات، دفترچه پزشكى، واكسيناسيون، را همراه داشته باشيد و در نگهدارى بليط و گذرنامه دقت كنيد.

10- اگر عازم مكه باشيد، از جحفه محرم خواهيد شد.

در اينجا به نكاتى توجه كنيد:

به دستور و راهنمايى روحانى محرم شويد، براى غسل مستحبى احرام، نوبت، سرعت و صرفه جويى در آب را رعايت كنيد. مراقب ساك و لباس و پول و مدارك خود باشيد، از گروه جدا نشويد، مواظب همسفرانتان بويژه ضعفا و سالخوردگان باشيد؛ چنانكه از كاروان مانديد از امدادگران ايرانى كمك بگيريد، و با يكى از كاروان هاى ايرانى پس از محرم شدن به راهنمايى روحانى گروه، رهسپار مكه شويد تا شما را به گروهتان برسانند. و هيچگونه نگرانى و اضطراب به خود راه ندهيد.

11- با حجاج ساير كشورها به گرمى برخورد كنيد. با گفتن «السلام عليكم» سلام و احترام كنيد و انس بگيريد.

همچنين در برخورد با سعودى ها و كسبه و مأمورين ادب و

ص: 68

احترام را نگهداريد.

12- پيش از ورود شما به مكه يا مدينه، اتاقها شماره بندى شده كه زائران را اسكان خواهند داد. با ورود به ساختمان، از سر و صدا و اعتراض و عجله و توقعات بى مورد برحذر باشيد و متانت را در همه حال حفظ كنيد و توجه داشته باشيد كه كجا آمده ايد و بر سر مسائل جزئى يا موهوم از جرّ و بحث بپرهيزيد.

13- در مكه و مدينه همه روزه جلسات ارشاد و توجيه و احكام و موعظه تشكيل مى شود. در اين جلسات حتماً حضور بهم رسانيد و در اين ساعات به استراحت نپردازيد و به هيچوجه رهسپار بازار و خيابان نشويد و ضمن يادگيرى مسائل و اسرار حج، قرائت نمازتان را نيز بخوانيد و اشكالات آن را برطرف كنيد. همچنين خواهران مسائل ويژه خود را از روحانى سؤال كنند تا به اعمالشان خلل وارد نيايد.

14- خواهران از بوسيدن حجرالاسود كه مستلزم اختلاط با نامحرمان است بپرهيزند و براى يك عمل مستحب مرتكب گناه نشوند. همچنين در مسجدالحرام از مردان جدا بنشينند و به دعا و قرآن و نمازهاى نافله و نيابت و نماز شب و ذكر بپردازند و به صحبت هاى متفرقه و گرانى

ص: 69

و ارزانى جنس سرگرم نشوند.

15- خواهران از محل اقامت خود تنها بيرون نروند، بخصوص شبها كه مصلحت نيست و براى خريد همراه مردانشان به بازار بروند و از گفتگوهاى غير ضرورى با كسبه و خنديدن پيش نامحرم و آشكار كردن زيورآلات خود در انظار بيگانه و خارج شدن از محل اقامت با مانتو و روسرى و چادرهاى نازك و لباسهاى زننده بپرهيزند و در صحبت كردن متانت و وقار و حجاب را دقيقاً رعايت كنند.

16- زائران گرامى از فرياد زدن و بلند صحبت كردن و خنديدن در مسجدالنبى و مسجدالحرام و ايجاد سر و صدا بپرهيزند و قرآن و زيارت و دعا را بگونه اى كه مزاحم ديگران نباشد بخوانند و صلوات را نيز با صداى بلند دسته جمعى نفرستد.

17- در مساجد مكه و مدينه در ميان صفوف نمازگزاران و جلو كسانى كه نماز مى خوانند تردد نكنيد كه آنان اين را مُخلّ به نماز و اهانت مى دانند و گاه موجب برخورد نامطلوب مى شود.

18- از نماز خواندن كنار قبرستان بقيع و استفاده از مهر در كليه اماكن مدينه و مكه جداً بپرهيزيد و بر سنگ فرش هاى زمين مساجد سجده كنيد و در هر نقطه

ص: 70

بوديد روى فرش هاى معمولى همانند ديگران و افراد غير شيعه سجده كنيد و مهر و سنگ و امثال آن همراه نداشته باشيد.

19- از دخيل بستن به ضريح يا بوسيدن در و ديوارهاى حرمين و كندن نخ و بريدن ريسمان كعبه و برداشتن سنگ از صفا و مروه كه حرام است و گرفتن خاك از قبور ائمه بقيع عليهم السلام كه با حساسيت هاى موجود موجب بدبينى و اهانت مى گردد خوددارى كنيد و به جاى آن به قرآن، دعا، و زيارت و نيايش و طلب حاجت از خداوند بپردازيد و براى مصائب خاندان پيامبر آرام اشك بريزيد و زيارت بخوانيد و سخنى حساسيت برانگيز نگوييد.

چنانچه زائران گرامى نذوراتى براى حرمين و قبور ائمه عليه السلام دارند نظر به اينكه مصرف مشخصى ندارد آنرا به دفتر نمايندگى ولى فقيه مستقر در مكه و مدينه تحويل دهند تا به مصرف مناسب برسد.

20- از سيگار كشيدن در حرمين و اطراف آنها جداً خوددارى كنيد كه آن را حرام مى دانند. (و اگر ممكن بود تصميم بگيريد كه هرگز دخانيات استعمال نكنيد)

21- در نماز حرمين شريفين شركت كنيد و موقع نماز و ساعات قبل از نماز به بازار نرويد و در بازگشت از بازار با

ص: 71

اثاثيه اى كه همراه داريد راهى مسجد نشويد زيرا علاوه بر اين كه اجازه دخول نمى دهند، چهره زننده اى نيز دارد و توفيق حضور در نماز حرمين شريفين را از شما سلب مى كند.

22- در مسجدالنبى و مسجدالحرام و هر مكان ديگر كه قرآن مى خوانيد، قرآن را بر زمين نگذاريد كه ديگران آن را توهين به قرآن مى دانند، و كار شايسته اى نيست، بلكه با احترام قرآن را در دست داشته باشيد و يا بر زانوهاى خود نهاده بخوانيد و هنگام نماز، قرآن را در جايگاه هاى مخصوص كه براى قرآن ها تهيه شده بگذاريد كه در معبر افراد نباشد. و از همراه بردن قرآن از مسجدالحرام و مسجد مدينه به محل اقامت خود اجتناب كنيد.

23- گاهى ديده شده برادران ايرانى با پيژامه و پيراهن كوتاه به زيارت مى روند كه اين بسيار زننده و تحقير آميز است و موجب بى احترامى مى شود. بنابر اين پيراهن و شلوار مناسب و سنگين و آبرومند تهيه كنيد و در اماكن عمومى و حرمين بپوشيد و حتى الامكان از لباس ملّى ايرانى استفاده كنيد.

24- موقعيت مكه و مدينه را مغتنم شماريد كه چنين فرصتى معلوم نيست دوباره دست دهد بنابر اين اوقات

ص: 72

خود را به بازار و خيابان و گشت و گذار بيهوده و يا خوابيدن زياد سپرى نكنيد.

25- از طواف مستحبى در صورت ازدحام پرهيز كنيد تا ديگران بتوانند طواف واجب خود را به راحتى انجام دهند و نماز طواف مستحبى را در نقطه ديگر مسجدالحرام در غير مقام ابراهيم بخوانيد. و براى نماز طواف واجب نيز بگونه اى عمل كنيد كه براى طواف كنندگان ايجاد مزاحمت ننموده و منجر به اعاده نماز نگردد.

26- هنگام زيارت يا طواف پول اضافى همراه نبريد كه خطر مفقود شدن يا سرقت رفتن آن زياد است.

27- براى پيشگيرى از گرمازدگى توصيه مى شود در ساعات گرم و وسط روز در آفتاب تردد و توقف نداشته باشيد.

28- از اماكن متبرّك عكس بردارى نكنيد كه دوربين شما توسط پليس سعودى ضبط مى شود و كار به مشاجره و نزاع مى كشد كه بسيار زننده است.

29- در محل سكونت، مراقب اشياء و لوازم خود را بوده، از سرپايى و كفش ديگران استفاده نكنيد.

30- در داخل ساختمان از پوشيدن لباس زير و كوتاه و نامناسب خوددارى كنيد و آقايان براى صدا زدن

ص: 73

خانمهايشان وارد بخش خواهران نشوند.

31- در محل اقامت خود مزاحم خواب و استراحت دوستانتان نشويد و به آرامى صحبت كنيد و در استفاه از كولر و پنكه، حال بيماران را رعايت كنيد.

32- در معاشرت و داد و ستد با سعودى ها يا حجاج ديگر كشورها، صدق و امانت را كاملًا مراعات كنيد و در حفظ سلامت ساختمان و اشياى متعلق به آن بكوشيد كه مال مسلمانان محترم است و اضرار به غير و يا خلاف گويى جايز نيست و موجب ضمان و مسؤوليت است.

33- در استفاده از حمام و دستشويى و ساير موارد در مصرف آب صرفه جويى كنيد كه با مشكل كم آبى روبرو نشويد و حق ديگران را ضايع نسازيد. هم چنين رعايت نظافت اتاق، راهروها، حمام، دستشويى را نموده و مسائل بهداشت عمومى را همواره مدّ نظر داشته باشيد.

34- چنانكه ايام اقامت در مكه، خواسته باشيد عمره مفرده انجام دهيد، حتماً مسائل آن را از روحانى سؤال كنيد كه دچار مشكل نشويد.

ص: 74

خلاصه اى از مناسك حجّ و عمره

اشاره

و آداب و ادعيه آن

هر چند حاجيان گرامى احكام و مسائل مربوط به حج و عمره را در كتب مناسك خواهند خواند، اما در اينجا براى اطلاع اجمالى زائر، وتكميل اين مجموعه به كليات اين احكام و مسائل اشاره اى مى شود و پاره اى ادعيه و مستحبات و آداب هر يك از مواقيت درج مى گردد.

و ضمن آن درباره مشاهد مشرفه و اماكن و مساجد متبركه مكه توضيحاتى كوتاه داده مى شود:

الف- اعمال عمره تمتع (1) و آداب آن

زائرانى كه از خارج حرم و بيرون مكّه (فاصله 16


1- تمتّع؛ لذت بردن، بهره مند شدن. نام نوعى از عمره و حج است، و بدان جهت اين نوع از عمره و حج را «تمتّع» ناميده اند كه در مدتى كه انسان از احرام عمره تمتع خارج مى شود تا زمانى كه براى حج محرم مى شود، بهره مند شدن زن و شوهر از يكديگر، جايز مى باشد. اين نوع از عمره و حج، وظيفه كسانى است كه از فاصله بيش از 16 فرسخى مكّه براى انجام اعمال به آنجا مى روند.

ص: 75

فرسخ) براى انجام حج مى آيند، بايد قبل از اعمال حج «عمره تَمتُّع» بجا آورند.

اعمال عمره تمتع عبارت است از:

احرام

طواف

نماز طواف

سعى

تقصير (1)

احرام

آن دسته از زائرانى كه قبل از اعمال حج، براى زيارت قبر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به مدينه مى روند، آنگاه كه روانه مكه مى شوند، بايد در «مسجد شجره» كه در شش كيلومترى مدينه و بر سر راه مكّه واقع شده است، مُحرم شده و براى انجام اعمال به سوى مكّه حركت كنند و آنان كه از جدّه به مكّه مى روند بايد در «جُحفه» محرم شوند.

كيفيّت احرام

مردان، بايد تمام لباسهاى دوخته را از تن درآورند


1- تقصير؛ كوتاه كردن و در اصطلاح فقه، به معناى كوتاه كردن بخشى از مو يا ناخن است كه يكى از اعمال عمره مى باشد.

ص: 76

(حتى لباسهاى زيرين و نيز جوراب را) و دو تكّه لباس غير دوخته بر تن كنند كه يكى را مانند لنگ بر كمر مى بندند و دوّمى را بر شانه مى اندازند و با نيّت احرامِ عُمره تمتّع بگويند:

«لَبَّيْكَ الَّلهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاشَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».

و احتياط مستحب است پس از آن بگويد:

«انَّ الْحَمدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ، لاشريكَ لَكَ لَبَّيْكَ».

بانوان مى توانند لباس دوخته بپوشند و بيرون آوردن آنها و پوشيدن دو تكه پارچه غير دوخته بر آنان واجب نيست ولى در حال احرام بايد لباسى كه بر تن دارند، داراى شرايط لباس نمازگزار باشد و بنابر احتياط، حرير هم نباشد.

پس، بانوان هم نيّت كرده و لبيك ها را مى گويند.

محرمات احرام

زائر پس از پوشيدن لباس احرام و نيّت و گفتن لبيّك، مُحرم است و بايد تا پايان اعمال عمره، از كارهايى كه بر

ص: 77

مُحرم حرام است پرهيز كند. مجموع كارهاى حرام بيست و چهارتاست كه چهارتاى آن فقط بر مردان حرام است و دوتاى آن بر بانوان و بقيه آنها، هم بر مرد محرم حرام است و هم بر زن مُحرم. اكنون جهت آشنايى اجمالى، آنها را فهرست وار در اينجا مى آوريم:

محرّمات مشترك بين زن و مرد:

1- شكار حيوان صحرايى.

2- آميزش يا هرگونه استفاده شهوانى ديگر.

3- عقد كردن يا شاهد عقد شدن.

4- استمناء.

5- استعمال عطريات.

6- سرمه كشيدن.

7- نگاه كردن در آينه.

8- فُسوق (دروغ گفتن و فحش دادن و فخر فروشى).

9- جِدال (گفتن «لا وَاللَّه» و «بلى وَاللَّه»).

10- كشتن جانورانى كه در بدن ساكن مى شوند.

11- انگشتر به دست كردن براى زينت.

12- روغن ماليدن به بدن.

13- زدودن مو از بدن.

ص: 78

14- بيرون آوردن خون از بدن.

15- ناخن گرفتن.

16- كندن دندان.

17- كندن درخت يا گياهى كه در محدوده حرم روييده باشد.

18- سلاح همراه داشتن.

آنچه فقط بر مردان محرم حرام است:

19- پوشيدن جامه دوخته.

20- پوشيدن چيزى كه تمام روى پا را بگيرد.

21- پوشاندن سر.

22- سايه قرار دادن بالاى سر.

آنچه بر زنان محرم حرام است:

23- پوشيدن زيور براى زينت.

24- پوشاندن روى خود با نقاب و روبند.

اينهاست محرمات احرام كه اگر مرتكب شود، گناه و معصيت كرده، گرچه حج و عمره را باطل نمى كند. و برخى از اينها كفاراتى دارد كه در كتب مناسك آمده است.

ص: 79

آداب ورود به شهر مكه و مسجدالحرام

1- براى ورود به شهر مكه مستحب است غسل كند و با حالت تواضع وارد شهر شود.

مستحب است هنگام ورود به مكه اين دعا را، كه امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خود و آنها از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل فرموده اند، بخواند:

«اللَّهُمَّ البَلَدُ بَلَدُكَ، والبَيْتُ بَيْتُكَ، جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَأَؤُمُّ طاعَتَكَ، مُتَّبِعاً لِأَمْرِكَ، راضِياً بِقَدَرِكَ، مُسَلِّماً لِأَمْرِكَ، أَسْأَلُكَ مَسْأَلَةَ المُضْطَرِّ الَيْكَ، المُشْفِقِ مِنْ عَذابِكَ، انْ تَستَقْبِلَنى بَعَفْوِكَ، وَأَنْ تَتَجاوَزَ عَنّى بِرَحْمَتِكَ، وَأَنْ تُدْخِلَنى جَنَّتَكَ». (1)

2- براى ورود به مسجدالحرام مستحب است غسل كند.

3- مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود.

4- هنگام ورود از درب «بَنى شَيْبَه» (2)

وارد شود، و


1- هداية السالك، ج 2، ص 746- 745
2- در روايت است كه پس از شكستن بت هاى موجود در كعبه واطراف آن، بت بزرگ «هُبَل» را در آن مكان دفن كرده اند و مستحب است از آن در وارد شود تا آن بت را كه مظهر بت پرستى و شرك مى باشد، زير پاى خود بگذارد.

ص: 80

گفته اند كه آن در، مقابل «باب السلام» كنونى بوده است.

5- مستحب است بر درب مسجدالحرام ايستاده بگويد:

«السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبىُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ، بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَما شاءَاللَّهُ، السَّلامُ عَلى أَنْبِياءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ، السَّلامُ عَلى رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلى إبْراهِيْمَ خَلِيْلِ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمِينْ».

پس سه مرتبه بگويد:

«أَللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتى مِنَ النَّارِ».

پس بگويد:

«وَأَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَّيِّبِ وَادْرَأْ عَنّى شَرَّ شَياطينِ الْجِنِّ وَالْانْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

پس داخل مسجدالحرام شود و رو به كعبه دستها را بلند كرده و بگويد:

ص: 81

«ألَّلهُمَّ إِنَّى أَسْأَلُكَ فى مَقامى هذا وَفى أَوَّلِ مَناسِكى أَنْ تَقْبَلَ تَوْبَتى، وَأَنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتى، وَأَنْ تَضَعَ عَنّى وِزْرى، الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى بَلَّغَنى بَيْتَهُ الْحَرامَ، أَلَّلهُمَّ إِنّى أَشْهَدُ أَنَّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ الَّذى جَعَلْتَهُ مَثابَةًلِلنَّاسِ، وَأمْناً مُبارَكاً، وَهُدىً لِلْعالَمِيْنَ، أَلَّلهُمَّ إِنّى عَبْدُكَ وَالْبَلَدُ بَلَدُكُ وَالْبَيْتُ بَيْتُكَ جِئْتُ أَطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَأَؤُمُّ طاعَتَكَ، مُطِيْعاً لِأمْرِكَ، راضِياً بِقَدَرِكَ، أَسْأَلُكَ مَسْألَةَ الْفَقِيْرِ إلَيْكَ الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، أَلَّلهُمَّ افْتَحْ لى أبْوابَ رَحْمَتِكَ، واسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِكَ وَمرْضاتِكَ».

سپس رو به سوى كعبه كرده و مى گويد:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى عَظَّمَكِ وَشَرَّفَكِ وَكَرَّمَكِ وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ، وَامْناً مُباركاً وَهُدىً لِلْعالَمِيْنَ».

طواف

* كسى كه براى انجام عمره تمتع محرم شده و وارد مكه مى شود، بايد به نيّت طواف، هفت مرتبه به دور خانه

ص: 82

كعبه طواف كند و مقام ابراهيم را خارج طواف و حجر اسماعيل را داخل طواف قرار دهد.

* طواف را بايد از ركنى كه حجرالاسود در آن قرار دارد، آغاز كند و در همانجا نيز به پايان ببرد.

* بدن و لباس طواف كننده بايد مانند نمازگزار پاك باشد و با طهارت طواف كند. تفصيل احكام طواف را در مناسك بخوانيد.

آداب و مستحبات طواف

در حال طواف مستحب است بگويد:

«أَلَّلهُمَّ انّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى يُمْشى بِهِ عَلى طَلَلِ الْماءِ كَما يُمْشى بِهِ عَلى جَدَدِ الْأَرْضِ، وَأسْألُكَ بِاسْمِكَ الّذى يَهْتَزُّ لَهُ عَرْشُكَ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى تَهْتَزُّ اقْدامُ مَلائِكَتِكَ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى دَعاكَ بِهِ مُوْسى مِنْ جانِبِ الطُّوْرِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَأَلْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ، وَأَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الّذى غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله و سلم ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأَخَّرَ وَأَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ».

سپس حاجت خود را طلب كند.

ص: 83

و نيز مستحب است در حال طواف بگويد:

«ألَّلهُمَّ إِنِّى إِلَيْكَ فَقيرٌ وَإنِّى خائِفٌ مُسْتَجيرٌ فَلا تُغَيِّرْ جِسْمى وَلا تُبَدِّلِ اسْمى».

و در نقل ديگر است كه در حال طواف اين دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجّاً مَبروُراً، وَذَنْباً مَغْفُوراً، وَسَعْياً مَشكُوراً».

و در چهار شوط آخر بگويد:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ، وَاعْفُ عَمَّا تَعْلمُ، وَأَنْتَ الْاعَزَّ الْاكْرَمُ، اللَّهُمَّ رَبَّنا اتِنا فى الدُّنْيا حَسَنةً، وَفى الاخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ». (1)

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد؛ بخصوص وقتى كه به در خانه كعبه مى رسد، و بخواند اين دعا را:

«سائِلُكَ فَقِيْرُكَ مِسْكِيْنُكَ بِبابِكَ، فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ، أَلَّلهُمَّ الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْحَرَمُ حَرَمُكَ وَالْعَبْدُ


1- الايضاح، ص 240

ص: 84

عَبْدُكَ وَهذا مَقامُ الْعائِذِبِكَ الْمُسْتَجِيْرِ بِكَ مِنَ النَّارِ، فَأَعْتِقْنى وَوَالِدَىَّ وَأَهْلى وَوُلْدى وَإِخْوانىَ الْمُوْمِنِيْنَ مِنَ النَّارِ يا جَوادُ يا كَريمُ».

و وقتى كه به حجر اسماعيل رسيد، رو به ناودان، سر را بلند كند و بگويد:

«أَلَّلهُمَّ أَدْخِلْنى الْجَنَّةَ، وأَجِرْنى مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ، وَعافِنى مِنَ الْسُّقْمِ، وَأَوْسِعْ عَلَىَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ، وَادْرَأْ عَنّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْإنْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

و چون از حِجْر بگذرد و به پشت كعبه برسد بگويد:

«ياذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، ياذَا الْجُوْدِ وَالْكَرَمِ، إنَّ عَمَلى ضَعِيْفٌ فَضاعِفْهُ لى، وَتَقَبَّلْهُ مِنّى إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيْعُ الْعَلِيْمُ».

و چون به ركن يمانى برسد دست بردارد و بگويد:

«يا اللَّهُ يا وَلِىَّ الْعافِيَةِ و خَالِقَ الْعافِيَةِ وَرَازِقَ الْعافِيَةِ وَالْمُنْعِمُ بِالْعافِيَةِ وَالْمَنّانُ بِالْعافِيَةِ والمُتَفَضِّلُ بِالْعافِيَةِ عَلَىَّ وَعَلى جَمِيْعِ خَلْقِكَ، يا

ص: 85

رَحْمنَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَرَحِيْمَهُما، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْزُقْنَا الْعافِيَةَ وَتَمامَ الْعافِيَةِ وَشُكْرَ الْعافِيَةِ فى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ يا أَرْحَمَ الرَّاحِمينَ».

يا بگويد:

«بِسمِ اللَّهِ وَاللَّهُ اكبرُ، اللَّهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفرِ وَالْفَقْرِ وَالذُّلِّ، وَمِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتنَةِ الْمَحْيا وَالْمَماتِ، وَمَواقِفِ الْخِزْىِ فى الدُّنيا وَالاخِرَةِ».

پس سر به جانب كعبه بالا كند و بگويد:

«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى شَرَّفَكِ وَعَظَّمَكِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ الَّذى بَعثَ مُحَمَّداً نَبِيّاً وَجَعَلَ عَلِيّاً اماماً، أللَّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِيارَ خَلْقِكَ وَجَنِّبْهُ شِرارَ خَلْقِكَ».

و چون ميان ركن يمانى و حجرالأسود برسد بگويد:

رَبَّنَا آتِنَا فى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفى الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

ص: 86

و نقل است كه زير ناودان كعبه، اين دعا را بخواند:

«أَللَّهُمَّ اظِلَّنى فى ظِلّكَ يَومَ لاظِلَّ الَّا ظِلُّكَ، وَاسْقِنى بِكأْسِ نَبيّكَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله و سلم شَراباً هَنيئاً لا ظَمَأَ بَعَدَهُ ابَداً يا ذَالجَلالِ وَالاكرامِ، أَللَّهُمَّ إِنّى أَسْئَلُكَ الرَّاحَةَ عِنَدَالْمَوتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَالحِسابِ». (1)

نماز طواف

* پس از انجام طواف، بايد دو ركعت نماز به نيّت «نماز طواف» بخواند.

* نماز طواف مانند نماز صبح دو ركعت است؛ و بايد پشت مقام ابراهيم يا محدوده نزديك مقام، خوانده شود.

مستحبات نماز طواف

در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در ركعت أول سوره توحيد و در ركعت دوم سوره جحد

قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ

را بخواند (2) و پس از نماز، حمد و ثناى الهى را به


1- پاورقى، ايضاح، ص 209
2- چون نماز طواف بايد بطور صحيح خوانده شود، بنابراين توصيه مى شود افرادى كه قرائت صحيح اين سوره را نمى دانند در ركعت دوّم نيز، همان سوره توحيد قل هواللَّه احد را بخوانند.

ص: 87

جا آورده و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و از خداوند عالم طلب قبول نمايد و بگويد:

«اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى وَلاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى، الْحَمْدُ للَّهِ بِمَحامِدِهِ كُلِّها عَلى نَعْمائِهِ كُلِّها حَتى يَنْتَهِىَ الْحَمْدُ إلى ما يُحِبُّ وَيَرْضى، أَلَّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ والِ مُحمَّدٍ وَتَقَبَّلْ مِنّى وَطَهِّرْ قَلْبى وَزَكِّ عَمَلى».

و در نقل ديگر است كه پس از نماز طواف اين دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ هذا بَلَدُكَ وَالمَسجدُالحَرامُ و بَيتُكَ الحَرامُ، وَانَا عَبدُكَ وَابْنُ عَبِدِكَ وَابْنُ امَتِكَ، وَقَدْ جِئتُكَ طالِباً رَحمَتَكَ مُبتَغِياً مَرْضاتِكَ، وَانْتَ مَنَنْتَ عَليَّ بِذلِكَ، فَاغْفِرْ لى وَارْحَمْنى انَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَديرٍ». (1)


1- هدايةالسالك، ج 2، ص 862؛ پاورقى ايضاح، ص 247؛ كنزالعمال، ج 5، ص 172- 173 با اندكى تفاوت.

ص: 88

پس از طواف و نماز طواف عمره تمتّع، زائر به سعى صفا و مروه مى پردازد و با نيت سعى در عمره تمتّع هفت شوط سعى مى كند.

مستحبات قبل از سعى

مستحب است پس از نماز طواف، و پيش از سعى، قدرى از آب زمزم بياشامد و بر سر و پشت و شكم خود بريزد و بگويد:

«أَلَّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَرِزْقاً واسِعاً وَشِفاءًا مِنْ كُلِّ داءٍ و سُقْمٍ».

سپس با آرامىِ دل و بدن، بالاى كوه صفا رفته و به خانه كعبه نظر كند و به ركنى كه حجرالأسود در آن است رو نمايد و حمد و ثناى الهى را بجا آورد و نعمتهاى الهى را به خاطر بياورد، آنگاه اين أذكار را بگويد:

«اللَّهُ اكْبَرُ»

هفت مرتبه.

«الحَمْدُ للَّهِ»

هفت مرتبه.

«لا الهَ الّا اللَّهُ»

هفت مرتبه.

«لا إِلهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِيْكَ لَهُ، لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيى وَيُميتُ وَهُوَ حَىٌّ لايَمُوْتُ، بِيَدِهِ

ص: 89

الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيْرٌ»

سه مرتبه.

پس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد.

آنگاه بگويد:

«الحَمْدُ للَّهِ»

صد مرتبه.

«سُبحانَ اللَّهِ»

صد مرتبه.

سپس بگويد:

«اللَّهُ اكْبَرُ، اللَّهُ اكْبَرُ، اللَّهُ اكبَرُ، وللَّهِ الحَمدُ، اللَّهُ اكْبَرُ عَلى ما هَدانا، وَالْحَمْدُ للَّهِ عَلى ما أَوْلانا، لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلكُ وَلَهُ الْحَمدُ، يُحْيى وَيُميتُ، بِيَدِهِ الْخَيرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَديرٍ، لاالهِ الَّا اللَّهُ وَحَدَهُ لاشريكَ لَهُ انْجَزَ وَعْدَهَ وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْاحْزابَ وَحْدَهُ، لاالهَ الَّا اللَّهُ وَلانَعْبُدُ الَّا ايَّاهُ، مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينُ وَلَوْ كَرِهَ الكافِروُنَ». (1)

سعى بين صفا و مروه

* پس از انجام نماز طواف، بايد هفت مرتبه، فاصله بين


1- ايضاح، ص 253؛ هداية السالك، ج 2، ص 877 با اندكى تفاوت.

ص: 90

«صفا» و «مروه» را بپيمايد.

* سعى بايد از صفا آغاز و به مروه ختم شود.

مُستحباتِ سَعى

مستحب است سعى را پياده بجا آورد و از صفا تا به جايى كه در سابق مناره ميانه (1) بوده و هم اكنون با علامت و چراغ سبز مشخّص شده، راه رود و از آنجا تا جايى كه با خط سبز ديگرى بر ديوار مشخّص شده و در سابق محل بازار عطاران بوده است «هَروَلَه» كند؛ يعنى مانند شتر تند رود و از آنجا تا به مروه نيز بطور معمولى سعى كند و در وقت برگشتن نيز به همان ترتيب برگردد و از براى زنها هروله نيست.

آنگاه كه از صفا مى آيد وقتى به محل هروله رسيد بگويد:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ، وَصَلَّىَ اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ، أَللَّهُمَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ


1- هم اكنون مناره ميانه و بازار عطاران وجود ندارد ولى آن فاصله باخط و چراغ سبز رنگ مشخص شده است.

ص: 91

عَمّا تَعْلَمُ انَّك أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأجَلُّ الْأكْرَمُ، وَاهْدِنى لِلَّتى هِيَ أقْوَمُ، أَللَّهُمَّ إنَّ عَمَلى ضَعِيفٌ فَضاعِفْهُ لى وَتَقَبَّلْهُ مِنّى، أَللَّهُمَّ لَك سَعْيى، وَبِكَ حَوْلى وَقُوَّتى، تَقَبَّلْ مِنّى عَمَلى يا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِيْنَ».

و همين كه از محل هَروَله گذشت بگويد:

«يا ذَاالْمَنِّ وَالْفَضْلِ وَالْكَرَمِ وَالنَّعْماءِ والْجُوْدِ، اغْفِرْ لى ذنُوْبى، إِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أنْتَ».

و مستحب است در حال سعى ذكر بگويد و بخواند اين دعا را:

«أَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِ بِكَ عَلى كُلِّ حالٍ وَصِدْقَ النِّيَةِ فى التَّوَكُّلِ عَلَيْكَ».

و نيز گفتن

«اللَّهُ أَكْبَرُ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، الْحَمْدُ للَّهِ، سُبْحَانَ اللَّهِ»

هر يك را صد مرتبه مستحب است.

تقصير (آخرين عمل عمره تمتّع)

پس از سعى بايد «تقصير» كند؛ يعنى با نيت تقصير در عمره تمتّع قدرى از ناخن يا موى خود را گرفته يا كوتاه

ص: 92

نمايد (1) با اين عمل، اعمال عمره تمتع به پايان مى رسد و زائر از احرام خارج مى شود.

ب- اعمال حج و آداب آن

احرام

اعمال حج نيز، مانند اعمال عمره با احرام آغاز مى شود.

محل احرام حج شهر مكه است چگونگى آن با احرام عمره تفاوتى جز در نيّت ندارد و آنچه در احرام عمره واجب يا مستحب است در احرام حج نيز واجب يا مستحب خواهد بود.

مستحب است در مسجدالحرام و در حجر اسماعيل محرم شود.

وقوف در عرفات

حاجى، پس از احرام در مكه براى وقوف در عرفات، كه از ظهر روز نهم ذى حجه آغاز مى شود و تا غروب ادامه دارد، روانه سرزمين عرفات مى شود. اين سرزمين به طول دوازده كيلومتر و عرض شش كيلومتر و نيم در فاصله تقريباً


1- به فتواى برخى مراجع به گرفتن ناخن تنها اكتفا نكند.

ص: 93

بيست كيلومترى شهر مكه قرار دارد.

برخى گفته اند عرفات، از عرفان گرفته شده و به معناى شناسايى است، زيرا كه در آنجا آدم و حوّا پس از هبوط باهم آشنا شده اند. و به خطاى خود اعتراف و مشمول عفو قرار گرفتند. و نيز حضرت ابراهيم با تعليم جبرئيل مناسك حج را آموخت. و نيز اين سرزمين، مكان مقدسى است كه عرفان بندگان افزون شود.

وقوف به عرفات يكى از اركان حج است كه حاجى ظهر روز عرفه نيت مى كند كه «به قصد تقرب به خدا تا غروب توقف مى كنم» براى وقوف به عرفات كه لحظات بسيار حساسى است آداب و ادعيه بسيارى است.

برخى مستحبات وقوف به عرفات

1- با طهارت بودن در حال وقوف.

2- غسل كردن و بهتر آن است كه نزديك ظهر باشد.

نظر به اين كه دعا در روز عرفه بويژه در سرزمين عرفات و در حال وقوف از اهم مسائل اين روز عزيز است، لذا بى تناسب نيست، مقدمتاً به فلسفه دعا و چگونگى و شرايط آن اشاره اى بشود:

ص: 94

معناى دعا و اقسام آن

دعا در لغت به معناى خواندن و در اصطلاح، درخواست حاجت از خداوند است.

دعا بر دو قسم است:

1- گاه دعا كننده مطالب و نيازهاى خود را به زبان خود و به هر بيانى كه قدرت بر آن دارد، در پيشگاه خداوند اظهار مى كند، اين قسم را دعاهاى غير وارده مى نامند.

2- قسم دوّم آن كه دعا كننده، مطالب و خواست هاى خود را با الفاظ مخصوصى كه از پيشوايان دين رسيده، اظهار مى نمايد. اين قسم ادعيه را دعاهاى وارده يا «ادعيه مأثوره» مى نامند. ادعيه مأثوره نيز بر دو قسم است:

الف- ادعيه اى كه بايد در شرايط خاصّى خوانده شود؛ مثلًا در وقت مخصوص يا محل معلوم، و بالاخره آداب و شرايط ويژه اى براى آن ذكر شده باشد.

ب- دعاهايى كه از پيشوايان دين رسيده ولى براى آنها هيچ گونه شرطى ذكر نشده است.

البته هر نوع دعا و درخواست از پروردگار يكتا، مطلوب شارع است و در روايت وارد شده:

«الدُّعاءُ مُخُ

ص: 95

العِبادة» (1)؛ «مغز و روح عبادت همان دعا است.»

همچنين در قرآن كريم در مناسبت هاى مختلف از زبان پيامبران و اوليا دعاهايى نقل شده است، ليكن ثواب و فضيلت دعاهاى مأثوره از زبان معصوم عليه السلام براى كسى كه آشنا به معانى آنها باشد، به مراتب بيش از دعاهاى معمولى است، زيرا معصومين عليهم السلام به امراض روحى فرد و جامعه آشناتر و به كيفيّت راز و نياز با حق تعالى آگاهتر هستند، و ساير انسان ها، گاهى به جاى خير خويش شرّ، و گاهى به جاى سود و سعادت، زيان و شقاوت مى طلبند:

وَيَدْعُ الْإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا. (2)

بنابراين سزاوار است دعاكننده، چگونگى درخواست مطالب و حاجات خود، از خداوند را، از رسول خدا صلى الله عليه و آله و پيشوايان الهى فراگيرد.

شرايط استجابت و قبولى دعا

در احاديث و روايات براى اجابت دعا شرايط متعدّدى بيان شده كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مى كنيم:


1- بحارالانوار، ج 90، ص 300 طبع بيروت.
2- اسراء، 13

ص: 96

شرط اوّل: معرفت پروردگار

حضرت جعفر بن محمد عليه السلام در جواب قومى كه پرسيدند، ما دعا مى كنيم ولى مستجاب نمى شود؟ فرمودند:

چون كسى را مى خوانيد كه نمى شناسيد:

«لِأَنَّكُمْ تَدْعُونَ مَنْ لاتَعْرِفُونَهُ». (1)

از حضرت على عليه السلام سؤال شد:

«فَما بالُنا نَدْعُوا فَلا نُجابُ؟»

چرا دعاى ما مستجاب نمى شود؟ حضرت فرمود:

«إِنَّ قُلُوبَكُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَالٍ: أَوَّلُهَا أَنَّكُمْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ كَمَا أَوْجَبَ عَلَيْكُمْ ..». (2)

«زيرا دلهاى شما به هشت چيز خيانت كرده، نخست اين كه شما نسبت به خداوند معرفت و شناخت پيدا كرديد، ولى حقّ معرفت را عملًا ادا نكرديد.»

شرط دوّم: پرهيز از حرام

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هركس مى خواهد دعايش مستجاب شود بايد لقمه و شغلش حلال باشد. (3) حضرت باقر عليه السلام فرمود: خداوند دعاى بنده اى را كه بر


1- بحار، ج 9، ص 368
2- بحار، ج 90، ص 376
3- بحار، ج 90، ص 321

ص: 97

عهده اش، مظالم و حقوق مردم باشد يا غذاى حرام بخورد، قبول نمى كند. (1) شرط سوّم: حضور قلب

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند دعاى كسى را كه حضور قلب ندارد، قبول نمى كند. (2) شرط چهارم: به كسى ظلم نكرده باشد

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به عزّت و جلال خود قسم ياد كرده كه من دعاى مظلومى را كه خود در حقّ ديگرى چنين ظلمى نموده است، مستجاب نمى كنم. (3) شرط پنجم: دعا را به نام خدا آغاز كند

و اگر با صلوات بر محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله همراه باشد به اجابت مقرون است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دعايى كه اوّلش

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ»

باشد، رد نمى شود. (4)


1- بحار، ج 90، ص 321
2- بحار، ج 90، ص 321
3- بحار، ج 90، ص 320
4- بحار، ج 90، ص 313

ص: 98

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: صلوات شما بر من مايه اجابت دعاى شما خواهد بود. (1) و همچنين براى استجابت دعا در روايات توصيه هايى است از جمله:

امام صادق عليه السلام فرمود: هركس پيش از خود به چهل مؤمن دعا كند، دعايش مستجاب مى شود. (2) در حديث قدسى وارد شده است: خداوند به حضرت عيسى عليه السلام فرمود: اى عيسى! مرا بخوان همانند خواندن شخص اندوهناك و غرق شده اى كه هيچ فريادرسى ندارد. (3) ملاحظه مى كنيد كه براى اجابت دعا شرايطى بيان شده است و از همه بيشتر بر روى معرفت و شناخت و خودسازى و آمادگى براى ضيافت پروردگار و شناخت ميزبان حقيقى تكيه شده است.

و مهمترين مطالب در اين روز پاك شدن از گناه است.

چه، تا قلب از آلودگى معاصى مصفّا نگردد شايستگى تابش انوار الهى و توجهات حق را نخواهد داشت. بنابر اين


1- بحار، ج 91، ص 54
2- بحار، ج 90، ص 317
3- بحار، ج 90، ص 314

ص: 99

قبل از دعا براى آمرزش گناهان بايد تضرع و خضوع كرد و آنگاه مطالب و خواسته ها را با التماس و الحاح با خداوند در ميان نهاد.

دعاهاى روز عرفه

1- خواندن دعاى حضرت امام حسين عليه السلام در روز عرفه، و دعاى امام سجاد عليه السلام كه در صحيفه سجاديه مندرج است.

2- خواندن اين دعاها:

«الَّلهُمَّ رَبَّ الْمشَاعِرِ كُلِّها، فُكَّ رَقَبَتى مِنَ النَّارِ وَأَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَادْرَأْ عَنّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْانْسِ، الَّلهُمَّ لاتَمْكُرْ بى، وَلا تَخْدَعْنى، وَلا تَسْتَدْرِجْنى، يا أَسْمَعَ السَّامِعينَ، وَيا أَبْصَرَ النَّاظِرينَ، وَيا أسْرَعَ الْحاسِبِينَ، وَيا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَانْ تَغْفِرَ لى ذُنُوبى». (1)

سپس حاجتهاى خود را از خداوند درخواست كند.


1- به جاى جمله «انْ تَغْفِرَ لى ذُنوبى» مى تواند حاجت ديگرى را از خدا بخواهد.

ص: 100

پس دست به آسمان بردارد و بگويد:

«الَّلهُمَّ حاجَتى إلَيْكَ الَّتى إِنْ أعْطَيْتَنِيها لَمْ يَضُرّنى ما مَنَعْتَنى، وَإِنْ مَنَعْتَنِيها لَمْ يَنْفَعْنى ما أَعْطَيْتَنى، أَسْأَلُكَ خَلاصَ رَقَبَتى مِنَ النَّارِ، الَّلهُمَّ إِنّى عَبْدُكَ، وَمِلْكُ ناصِيَتى بِيَدِكَ، وَأَجَلى بِعِلْمِكَ، أَسْألُكَ أَنْ تُوَفِّقَنى لِما يُرْضِيكَ عَنّى، وَأَنْ تُسَلِّمَ مِنّى مَناسِكىَ الَّتى أَرَيْتَها خَلِيلَكَ إبْراهِيمَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، وَدَلَلْتَ عَلَيْها نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، الَّلهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ رَضِيتَ عَمَلَهُ وَأَطَلْتَ عُمْرَهُ وَأَحْيَيْتَهُ بَعْدَ الْمَوْتِ».

و نيز از على عليه السلام نقل شده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در موقف اين دعا را مكرر مى خواندند:

«اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمدُ كَالَّذى تَقُولُ، وَخَيْراً ممَّا نَقُولُ، اللَّهُمَّ لَكَ صَلاتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى، وَاليكَ مَأبى، وَلَكَ رَبّى تُراثى، اللَّهُمَّ انّى اعُوذُ بِكَ مِنْ عَذابِ الْقَبرِ، وَوَسْوَسةِ الصَّدرِ، وَشَتاتِ الْامرِ، اللَّهُمَّ انّى اعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ ما تَجى ءُ بِهِ الرِّياحُ».

ص: 101

و از جمله دعاهاى وقوف، اين است:

«اللَّهُمَّ اتِنا فى الدُّنيا حَسَنةً، وَفى الاخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ، اللَّهُمَّ انّى ظَلَمتُ نَفْسى ظُلْماً كَثيراً، وَانَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ الَّا انْتَ، فَاغْفِرْ لى مَغْفِرةً مِنْ عِنْدِكَ، وَارْحَمْنى انَّكَ انْتَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ، اللَّهُمَّ اغْفِرلى مَغْفِرَةً مِنْ عِندَكَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى فى الدَّارين، وَارْحَمْنى رَحْمةً مِنْكَ اسْعَدُ بِها فى الدَّارَيْنِ، وَتُبْ عَلَىَّ تَوبةً نَصُوحاً لا انْكُثُها ابَداً، وَالزِمْنى سَبيلَ الْاسْتقامَةِ لاازيغُ عَنْها ابَداً، اللَّهُمَّ انْقُلْنى مِن ذُلِّ الْمَعْصِيةَ الى عِزّ الطَّاعَةِ، وَأَغْنِنى بِحَلالِكَ عَنْ حَرامِكَ، وَبِطاعَتِكَ عَنْ مَعْصِيِتكَ، وَبِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِواكَ، وَ نَوِّرْ قَلْبى وَقَبْرى، وَاعِذْنى مِنَ الشّرِّ كُلّهِ، وَاجْمَعْ لِىَ الخَيْرَ كُلَّه، اسْتَودِعُكَ ديْنى وَامانَتى وَقَلْبى وَبَدَنى وَخواتيمَ عَمَلى، وَجميعَ ما انْعَمْتَ بِهِ عَلَىَّ وَعلى جَميعِ احِبَّائى وَالمُسْلِمينَ أَجْمَعينَ».

مستحب است اين دعا را نيز بخواند:

«لا إلهَ إلَّااللَّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ

ص: 102

الْحَمْدُ يُحْيى وَيُمِيتُ، وَهُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ، الَّلهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كَالَّذى تَقُولُ، وَخَيْراً مِمّا نَقُولُ، وَفَوْقَ ما يَقُولُ الْقائِلُونَ، الَّلهُمَّ لَكَ صَلاتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى، وَلَكَ تُراثِى وَبِكَ حَوْلى وَمِنْكَ قُوَّتى، الَّلهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ، وَمِنْ وَساوِسِ الْصُّدُورِ وَمِنْ شَتاتِ الْامْرِ و مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، الَّلهُمَّ انِّى أَسْأَلُكَ خَيْرَ الرِّياحِ وَأَعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ ما يَجى ءُ بِهِ الرِّياحُ، وَأَسْأَلُكَ خَيْرَ اللَّيْلِ وَخَيْرَ النَّهارِ، الَّلهُمَّ اجْعَلْ فى قَلْبى نُوراً، وفى سَمْعى وَبَصَرى نُوراً، وَفى لَحْمى وَدَمى وَعِظامى وَعُرُوقى وَ مَقْعَدى وَمَقامى وَمَدْخَلى وَمَخْرَجى نُوراً، وَأَعْظِمْ لى نُوراً يا رَبِّ يَوْمَ أَلْقاكَ، إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَديرٌ».

آنگاه رو به جانب كعبه كرده و اين ذكرها را بگويد:

«سُبْحانَ اللَّهِ»

صد مرتبه

«اللَّهُ أكْبَرُ»

صد مرتبه

«ماشاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ»

صد مرتبه

«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ

ص: 103

الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِى وَيُمِيتُ، وَيُمِيتُ وَيُحْيِى، وَهُوَ حَىٌّ لايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ»

صد مرتبه.

و بسيار بگويد:

«اللَّهُمَّ اعْتِقْنى مِنَ النَّارِ».

و نزديك غروب آفتاب بگويد:

«الَّلهُمَّ إِنِّى أَعُوذُبِكَ مِنَ الْفَقْرِ، وَمِنْ تَشَتُّتِ الْأُمُوُرِ، وَمِنْ شَرِّ ما يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهارِ، أَمْسى ظُلْمى مُسْتَجِيراً بِعَفْوِكَ، وَأَمْسى خَوْفى مُسْتَجِيراً بِأَمانِكَ، وَأَمْسى ذُنُوْبى مُسْتَجِيرَةً بِمَغْفِرَتِكَ، وَأمْسى ذُلِّى مُسْتَجِيراً بِعِزِّكَ، وَأَمْسى وَجْهىَ الْفانى الْبالى مُسْتَجِيْراً بِوَجْهِكَ الْباقى، ياخَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَيا أَجْوَدَ مَنْ أعْطى، جَلِّلْنى بِرَحْمَتِكَ، وأَلْبِسْنى عافِيَتَكَ، وَاصْرِفْ عَنّى شَرَّ جَمِيعِ خَلْقِكَ».

و بعد از غروب آفتاب بگويد:

«الَّلهُمَّ لاتَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ هذَا الْمَوْقِفِ، وَارْزُقْنِيهِ مِنْ قابِلٍ أَبَداً ما أبْقَيْتَنى، وَاقْلِبْنىَ الْيِوْمَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً مُسْتَجاباً لى، مَرْحُوماً

ص: 104

مَغْفُوراً لى، بِأَفْضَلِ ما يَنْقَلِبُ بِهِ الْيَوْمَ أَحَدٌ مِنْ وَفْدِكَ، وَحُجّاجِ بَيْتِكَ الْحَرامِ، وَاجْعَلْنىَ الْيِوْمَ مِنْ أكْرَمِ وَفْدِكَ عَلَيْكَ، وَأَعْطِنى أَفْضَلَ ما أَعْطَيْتَ أَحَداً مِنْهُمْ، مِنَ الْخَيْرِ وَالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَبارِكْ لى فِيما أَرْجِعُ إلَيْهِ، مِنْ أَهْلٍ أَوْ مالٍ أَوْ قَلِيلٍ أَو كَثِيرٍ وَبارِكْ لَهُمْ فىَّ».

و هنگام خروج از عرفات بخواند:

«اللَّهُمَّ الَيْكَ افَضْتُ وَالَيكَ رَغبتُ وَمِنْكَ رَهَبْتُ، فَاقْبَل نُسُكى، وَاعْظِم اجْرى، وَتَقَبَّلْ تَوْبَتى، وَارْحَمْ تَضَرُّعى، وَاسْتَجِبْ دُعائى، وَاعْطِنى سُؤْلى». (1)

وقوف در مشعرالحرام

پس از غروب آفتاب روز نهم ذى حجه، حاجيان از عرفات خارج مى شوند و براى انجام عملى ديگر از اعمال حج به طرف مشعرالحرام حركت مى كنند.


1- هداية السالك، ج 3، ص 1039

ص: 105

مشعر يا مُزدلفه (1) ميان دو تنگه عرفه از يك سو و وادى مُحَسِّر از سوى ديگر قرار گرفته است.

وقوف به مشعر يكى از اركان حج است كه مقدار واجب آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب است. البته اگر قبل از آن نيز به مشعر برسد بايد نيت وقوف كند.

مستحبات وقوف به مشعرالحرام

مستحب است كه آن شب را به هر مقدار كه مى تواند به عبادت و اطاعت مشغول باشد و اين دعا را نيز بخواند:

«الَّلهُمَّ هذِهِ جَمْعُ، الَّلهُمَّ إنِّى أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْمَعَ لى فِيها جَوامِعَ الْخَيْرِ، الَّلهُمَّ لاتُؤْيِسْنىْ مِنَ الْخَيْرِ الَّذىْ سَأَلْتُكَ أَنْ تَجْمَعَهُ لىْ فى قَلْبى، وَأَطْلُبُ إلَيْكَ أَنْ تُعَرِّفَنِى ماعَرَّفْتَ أَوْلِياءَكَ فى مَنْزِلى هذا، و أَنْ تَقِيَنى جَوامِعَ الشَرِّ».

و پس از نماز صبح اين دعا را بخواند:


1- مزدلفه از ماده «زلف» به معناى نزديك شدن است و مشعر را ازآنرو «مزدلفه» مى گويند كه حاجيان بدان هجوم برده و در آن مكان گرد مى آيند وجوه ديگرى نيز در اين خصوص گفته اند.

ص: 106

«الَّلهُمَّ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ فُكَّ رَقَبَتى مِنَ النَّارِ، وَأَوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ، وَادْرَأْ عَنّى شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالْأِنْسِ، الَّلهُمَّ أنْتَ خَيْرُ مَطْلُوبٍ إلَيْهِ، وَخَيْرُ مَدْعُوٍّ، وَخَيْرُ مَسْؤولٍ، وَلِكُلِّ وافِدٍ جائِزَةٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتى فى مَوْطِنى هذا أَنْ تُقِيْلَنى عَثْرَتى، وَتَقْبَلَ مَعْذِرَتى، وَأَنْ تَجاوَزَ عَنْ خَطِيْئَتى، ثُمَّ اجْعَلِ التَّقْوى مِنَ الدُّنيا زادى».

و در نقل ديگر، براى مشعر اين دعا آمده است:

«اللَّهمَّ انَّكَ قُلْتَ وَقولُكَ الْحقُّ: «فَاذا افَضْتُمْ مِنْ عَرفاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ وَاذْكُرُوُهُ كَما هَديكُم» اللَّهُمّ كَما اوْقَفْتَنا فيه وَارِيتَنا ايَّاهُ، فَوَفِّقْنا لِذِكْرِكَ وَشُكْرِكَ كَما هَدَيْتَنا، وَاغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا كَما وَعَدْتَنا، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ كُلُّه، وَالشُّكرُ كُلُّه، وَالجَلالُ كُلُّهُ، وَلَكَ الْخَلْقُ كُلُّهُ، وَلَكَ الْامرُ كُلُّهُ، اللَّهُم انَّا نَسْأَلُكَ انْ تَغْفِرَ لَنا ما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِنا، وَانْ تَعْصِمَنا فيما بَقِى مِنْ اعْمارِنا، وَ انْ تَرْزُقَنا اعْمالًا صالِحَةً تَرضاها وَتَرْضى بِها عنَّا، فَانَّ الْخَيرَ كُلَّهُ بِيَدِك وَأَنْتَ

ص: 107

ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ وَأَنْتَ بِنا رَؤوُفٌ رَحيمٌ، أَللَّهُمَّ ابلِغْ عَنَّا سَيدَنا مُحمّداً التَّحيةَ وَالسَّلامَ، وَادْخِلْنا دارَالسَّلامِ يا ذَاالجَلالِ وَالاكْرامِ». (1)

و مستحب است سنگريزه هايى را كه در منا رمى مى كند از مشعر بردارد.

اعمال مِنا

اعمال روز عيد در منا عبارت است از:

1- رمى؛ سنگ زدن به جمره عقبه.

2- قربانى كردن.

3- حلق؛ تراشيدن سر

اولين كارى كه در منا بايد انجام داد، زدن هفت عدد سنگ به ستونى است كه آن را «جمره عقبه» مى نامند.

مستحبات رمى

1- با طهارت بودن، هنگام رمى.

2- هر سنگى كه مى اندازد، تكبير بگويد.

3- جمره «عقبه» را پشت به قبله رمى كند و جمره «اولى»


1- پاورقى، ايضاح، ص 301

ص: 108

و «وسطى» را رو به قبله رمى كند.

4- هنگامى كه سنگها را در دست گرفته و آماده رمى است، اين دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ هذِهِ حَصَياتى فَاحْصِهُنَّ لى، وَارْفَعْهُنَّ فى عَمَلى».

پس از سنگ زدن به جمره عقبه، حجاج بايد براى انجام يكى ديگر از واجبات حج يعنى قربانى كردن، به قربانگاه رفته و قربانى كنند.

پس از قربانى حاجى بايد سر را بتراشد، يا مقدارى از ناخن يا موى خود را جدا كند، كسانى كه سال اوّل حج آنهاست حتماً بايد سر بتراشند ولى افرادى كه قبلًا به حج مشرف شده اند مخيرند تقصير كنند يا سر بتراشند.

با تراشيدن سر تمام محرّمات احرام بر مُحرم حلال مى شود، بجز حرام بودن زن و مرد بر يكديگر و استفاده از بوى خوش كه آنها با انجام كليه اعمال حج و پس از طواف نساء و نماز آن حلال خواهد شد.

مستحبات قربانى

1- قربانى فربه باشد.

2- اگر قربانى، گاو يا شتر است، ماده باشد و اگر گوسفند

ص: 109

است نر باشد.

3- خود قربانى را ذبح كند، و اگر نتواند، دست خود را بالاى دست كسى كه ذبح مى كند بگذارد.

4- در هنگام ذبح يا نحر اين دعا را بخواند:

«وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّ صَلاتى وَنُسُكى وَمَحْياىَ وَمَماتى للَّهِ رَبِّ الْعالَمِين، لا شَرِيكَ لَهُ وَبِذلِكَ امِرْتُ وَأَنا مِنَ المُسْلِمِيْنَ، الَّلهُمَّ مِنْكَ وَلَكَ، بِسْمِ اللَّهِ وَاللَّهُ أَكْبَرُ، الَّلهُمَّ تَقَبَّلْ مِنّى».

بقيه اعمال منا

1- از اعمال واجب منا بيتوته در شب يازدهم و دوازدهم است كه بايد با نيت و قصد قربت انجام شود و ترك آن كفاره دارد.

2- رمى جمرات سه گانه در روزهاى يازدهم و دوازدهم كه از جمره عقبه آغاز به ترتيب هر سه رمى مى شود.

ص: 110

مستحبات مِنا

مستحب است حاجى، روز يازدهم و دوازدهم را در منا بماند وحتى به جهت طواف مستحب، از مِنا بيرون نرود.

مستحب است بعد از نمازها تكبير بگويد و بهتر در كيفيت تكبير، آن است كه بگويد:

«اللَّهُ أَكْبَرُ، اللَّهُ أَكْبَرُ، لا إلهَ إلّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ، اللَّهُ أَكْبَرُ وَ للَّهِ الْحَمْدُ، اللَّهُ أَكْبَرُ عَلى ما هَدانَا، اللَّهُ أَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ، وَالْحَمْدُ للَّهِ عَلى ما أَبْلانا».

مسجد خيف

از جمله اماكنى كه در مِنا قرار دارد مسجد خيف مى باشد.

«خيف» در لغت سراشيبى در كوه است تا بستر رودخانه را گويند و چون اين مسجد در سراشيبى قرار گرفته بنام خيف ناميده شده است. قدمت تاريخى اين مسجد به زمان نبى اكرم صلى الله عليه و آله مى رسد.

گويند رسول خدا در حجةالوداع خيمه خود را در اين مكان زد و در جايى كه محراب مسجد است پنج نماز را از

ص: 111

نماز ظهر تا نماز صبح ادا فرمود، و نيز خطبه اى در اين مسجد خواند كه مشهور است.

خواندن نماز تحيت و اگر ممكن بود نمازهاى شبانه روزى در اين مسجد مستحب است.

اعمال بعد از منا

پس از انجام اعمال منا در روز عيد قربان حاجى مى تواند براى انجام پنج عمل از اعمال حج به مكّه بازگردد، گرچه وقت اين اعمال تا پايان ماه ذى حجه است و مى تواند در منا بماند براى بقيه اعمالى كه در منا شبهاى يازدهم و دوازدهم و روزهاى يازدهم و دوازدهم انجام مى شود و بعدازظهر روز دوازدهم از منا خارج شده و براى بقيّه اعمال به مكّه بيايد. امّا پنج عملى كه در مكّه بايد انجام شود، عبارت است از:

1- طواف حج

2- نماز طواف حج

3- سعى بين صفا و مروه

4- طواف نساء

5- نماز طواف نساء

ص: 112

چند مسأله:

1- كيفيّت طواف و نماز حج تمتع و سعى همانگونه است كه در اعمال عمره تمتّع گذشت، و تنها در نيّت با هم تفاوت دارند.

2- كيفيت طواف نساء و نماز آن هم، مانند طواف عمره و نماز آن است، ولى بايد به نيت طواف نساء و نماز طواف نساء انجام شود.

3- پس از انجام طواف حج و نماز آن و سعى، بوى خوش هم بر محرم حلال مى شود و بعد از انجام طواف نساء و نماز آن، زن بر مرد و مرد بر زن كه به واسطه احرام، حرام شده بودند، حلال مى شوند.

ص: 113

آثار تاريخى و مذهبى مكه

مسجدالحرام

نام مسجدِ گرداگرد خانه كعبه، مسجدالحرام است. اين مسجد مقدس ترين و معروف ترين مسجد در اسلام بشمار مى رود. نماز گزاردن در اين مسجد ثواب بسيار دارد و داراى آداب و اعمال خاصى نيز هست.

خانه كعبه

كعبه، بيت اللَّه الحرام، بيت العتيق، خانه خدا، قبله مسلمانان، ساختمان چهار گوشه مسقّفى است در داخل مسجدالحرام، نماى ظاهرى خانه از سنگ سبز مايل به خاكسترى است كه از كوههاى مكه آورده اند.

پرده كعبه

گفته شده براى نخستين بار حضرت اسماعيل پرده اى بر

ص: 114

روى كعبه كشيده است.

بعدها قريش نيز چنين مى كردند و پرده دارى كعبه براى آنان منصبى ويژه به حساب مى آمد.

در روايات اهل بيت، گرفتن پرده كعبه و تضرّع و دعا در آن حال آمده است و نقل شده كه حضرت على بن الحسين عليه السلام فراوان چنين مى كردند.

اركان كعبه

چهار زاويه كعبه را اركان كعبه گويند كه هر يك نام خاصى دارد.

ركن شمالى را «عراقى» ركن غربى را «شامى» ركن جنوبى را «يمانى» و ركن شرقى را ركن «اسود» مى نامند، چون حجرالاسود در اين ركن است.

حجرالاسود

حجرالاسود يا سنگ سياه، از اجزاى بسيار مقدس خانه كعبه است. حجرالاسود در گوشه شرقى، به ارتفاع يك متر و نيم از زمين قرار گرفته است.

در روايات شيعه و سنى نقل شده كه حجرالاسود از سنگهاى بهشتى است كه همراه آدم عليه السلام به زمين آمده است،

ص: 115

همچنين در روايتى از رسول اللَّه صلى الله عليه و آله حجرالاسود به منزله دست راست خداوند خوانده شده كه در روى زمين قرار گرفته است و مردم با دست كشيدن بر آن و بوسيدنش، گويى با خدا بيعت و اطاعت خدا را تثبيت مى كنند. در روايت آمده است كه اين سنگ در آغاز سفيد بوده، اما گناهانى كه فرزندان آدم انجام داده اند آن را سياه كرده است.

استلام و بوسيدن حجرالاسود، مورد سفارش روايات قرار گرفته و در نقلها آمده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مقيّد به استلام و بوسيدن آن بوده اند. (1)

ملتزم

قسمتى از ديوار كعبه را كه در يك سوى آن حجرالاسود و در سوى ديگرش باب كعبه قرار دارد «ملتزم» مى نامند. اين محل از آن روى ملتزم ناميده شده


1- در ازدحام كنونى، استلام حجرالاسود بسيار مشكل است و موجب آزار ديگران مى شود و بخصوص براى خواهران كه با نامحرمان برخورد خواهند كرد خالى از اشكال نيست. با توجه به اين نكات، چنانكه استلام حجر براى حاجى به راحتى مقدور نبود بدان اصرار نورزد و خانمها از آن خوددارى كنند.

ص: 116

است كه مردم در آن قسمت به ديوار ملتزم مى شوند و دعا مى خوانند.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: ملتزم محلى است كه دعا در آنجا مستجاب مى شود و هيچ بنده اى نيست كه در آنجا خدا را بخواند و خداوند دعايش را مستجاب نكند.

حطيم

يكى از نقاط مقدس، كه ميان درب خانه كعبه و حجرالاسود قرار دارد نقطه اى است كه آن را «حطيم» مى نامند و گفته اند حطيم ما بين حجرالاسود و مقام ابراهيم و زمزم و حجراسماعيل است.

حجر اسماعيل

در قسمت شمالى كعبه، ديوارى به ارتفاع 30/ 1 متر وجود دارد كه قوسى شكل است و حجر اسماعيل ناميده مى شود.

حجر اسماعيل نيز يادگارى است از زمان ابراهيم و اسماعيل كه خانه كعبه را بنا كرده اند.

نقلهاى تاريخى حكايت از آن دارد كه اسماعيل در

ص: 117

همين قسمت كنار بيت اللَّه الحرام زندگى مى كرده و خيمه گاه او در همين جا بوده است. مادرش هاجر نيز با وى در اين مكان مى زيسته و پس از رحلت در آنجا دفن شده اند.

مقام ابراهيم

يكى از نقاط بسيار مقدس مسجدالحرام، محلى است كه مقام ابراهيم ناميده مى شود. اين مقام يكى از شعائر الهى خوانده شده و آن سنگى است كه حضرت ابراهيم عليه السلام بر آن ايستاد و بناى خانه كعبه را بالا برده است. بر روى اين سنگ اثرى از پاى ابراهيم عليه السلام ديده مى شود، و اكنون در مسجد الحرام در فاصله 13 مترى كعبه، در يك ضريح كوچك و محفظه بلورين نگهدارى مى شود. حاجيان بايد نماز طواف واجب را نزد مقام ابراهيم بجاى آورند.

زمزم

چاه زمزم از ديگر آثار قديمى مسجدالحرام است.

اين چاه در قسمت شرقى مسجدالحرام و كمى فاصله با حجرالاسود قرار دارد، و همانند ديگر مشاهد حج، از آثار ابراهيم و اسماعيل و هاجر است. اكنون در كنار صحن

ص: 118

مسجدالحرام سردابى است كه به چاه زمزم راه دارد و زائران در آنجا از آب زمزم مى نوشند.

در روايات اهلبيت عليه السلام نوشيدن از آب زمزم مورد سفارش قرار گرفته است.

مسعى

مسعى محلى است كه حجاج بايد در آنجا ميان كوه صفا و مروه به سعى بپردازند.

خداوند در قرآن از صفا و مروه به عنوان «شعائراللَّه» ياد كرده است، صفا و مروه دو كوه كوچكى است كه صفا در دامن كوه ابوقبيس و مروه در دامن كوه قيقعان قرار دارد.

فاصله اين دو كوه امروزه به صورت سالنى دو طبقه ساخته شده است كه محل سعى است و البته زائران شيعه در طبقه فوقانى سعى نمى كنند زيرا سعى بايد بين دو كوه باشد.

مسجد جن

يكى ديگر از مساجد معروف مكه، مسجد جن است.

گويند سبب نام يافتن اين مسجد به مسجد جن، از آنجاست كه سوره مباركه «جن» در اين مكان بر پيغمبر صلى الله عليه و آله نازل شده است.

ص: 119

مسجد جن در ناحيه شمالى مسجد الحرام، در كنار خيابان مسجدالحرام، نزديك قبرستان حجون (كمى بعد از پل حجون) قرار دارد، خواندن نماز در اين مسجد و دو ركعت نماز تحيّت مستحب است.

مسجدالاجابه

مسجدالاجابه نيز يادگار جريانهايى است كه به فتح مكه مربوط مى شود. روايت شده است كه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در اين محل نماز گزارده و اصحاب در آنجا مسجدى بنا كرده اند، مسجدى نيز با همين نام در مدينه وجود دارد.

مسجدالاجابه در سمت چپ خيابانى كه به منا مى رود (كمى بعد از ميدان معابده) واقع شده است.

مسجد حمزه

اين مسجد منسوب به حمزه سيدالشهدا است و در منطقه مسفله، در نزديكى تلاقى خيابان ابراهيم خليل و خيابان حمزة بن عبدالمطلب واقع است.

مسجد تنعيم

در راه مكه به مدينه، ابتداى شهر مكه (شهر فعلى)

ص: 120

مسجدى است به نام مسجد تنعيم، از مكانهايى است كه به عنوان ميقات عمره مفرده ذكر شده است. مسجد تنعيم ابتداى حدّ حرم نيز مى باشد.

مولد النبى صلى الله عليه و آله

خانه اى را كه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در آن متولد شده است به نام «مولدالنبى» مى شناسند، اين خانه در محله سوق الليل بوده است.

مسلمانان اين خانه را گرامى مى داشتند و بويژه در شب تولد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مراسمى در آنجا برگزار مى كردند، دولت سعودى اين محل را تخريب كرد، بعدها شهردار مكه با اصرار توانست در آنجا كتابخانه اى بنا كند كه به نام «مكتبة مكة المكرّمه» نامگذارى شده است و اكنون نزديك مسجدالحرام در كنار ايستگاه اتوبوسها قرار دارد.

غار حرا

جبل النور يكى از مكانهاى مقدس مكه و از آثار مذهبى باقيمانده از عصر رسالت به شمار مى رود كه در شمال شرقى مكه قرار دارد و غار حرا بر فراز اين كوه مى باشد.

ص: 121

درب اين غار، به سمت شمال است و فضاى آن گنجايش چند نفر نشسته را دارد ارتفاع غار نيز به اندازه قامت يك انسان است.

غار حرا محل عبادت پيامبر صلى الله عليه و آله بوده و آن حضرت چندى از ايام سال، بويژه ماه مبارك رمضان را در آن بسر مى بردند، در همين غار بود كه نخستين بار بر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله وحى نازل گرديد و آيات آغازين سوره علق بر آن حضرت خوانده شد. از اين رو اين غار از جمله بهترين و متبرك ترين نقاط مكّه بشمار مى رود.

غار ثور

كوه ثور، كوهى است بزرگتر از كوه حرا كه در جنوب شرقى مسجدالحرام و در فاصله اى دورتر از كوه حرا نسبت به مكّه، در طريق طائف واقع شده است.

غار ثور در همين كوه قرار دارد، زمانى كه مشركان مكه به قصد كشتن رسول اللَّه صلى الله عليه و آله بسيج شدند، آن حضرت از خانه خود خارج شد و به سمت جنوب مكه حركت كرد، و براى مخفى نگاه داشتن مسير خود، مدت سه روز در همين غار بماند، مشركان تا نزديكى غار ثور آمدند، اما به اعجاز الهى، عنكبوتان تارهايى را بر در غار تنيدند تا مشركان را از

ص: 122

رفتن به درون آن منصرف كنند، چرا كه با ديدن تارهاى عنكبوت تصور كردند كه كسى وارد غار نشده است.

شعب ابى طالب

شعب، حد فاصل دو كوه را گويند كه ممكن است وسعت آن به اندازه هاى مختلف باشد.

يكى از شعب هاى مكه، شعب ابى طالب است. اين شعب به نام شعب بنى هاشم نيز مشهور بود و اكنون به نام شعب على عليه السلام شناخته مى شود.

شعب مزبور بين دو كوه ابوقبيس و خَندمه واقع شده و تا نزديكى سوق الليل امتداد داشته است.

در سال هفتم بعثت، قريش عليه بنى هاشم پيمانى امضا كردند و رابطه اقتصادى و خانوادگى خود را با آنان قطع نمودند، به دنبال آن بنى هاشم در شعب باقى ماندند. سه سال بنى هاشم در برابر محاصره اقتصادى دشمن مقاومت كردند، و آن مدت را با مرارت فراوان پشت سر گذاشتند.

قبرستان ابوطالب

قبرستان ابوطالب يكى از زيارتگاههاى مسلمانان در مكّه به شمار مى آيد.

ص: 123

اين مكان به نام مقبره مُعَلّى و مقبره بنى هاشم نيز شناخته مى شود. قبرستان ابوطالب محلّ دفن بسيارى از افراد خاندان بنى هاشم و برخى از نزديكترين ياران رسول اللَّه صلى الله عليه و آله است.

يكى از چهره هاى بزرگ بنى هاشم، عبدالمطلب است كه او نيز در اين قبرستان مدفون است. خديجه عليها السلام همسر گرامى پيامبر، يكى ديگر از مدفونين آنجاست.

چهره شاخص ديگر كه در اين قبرستان مدفون است، حضرت ابوطالب عليه السلام پدر گرامى اميرالمؤمنين على عليه السلام است.

در اين قبرستان تعدادى از صحابه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و علما و دانشمندانى كه در مكه وفات يافته اند، بخاك سپرده شده اند.

گاهى به غلط قبرستان ابوطالب به عنوان شعب ابى طالب شناخته مى شود. همانگونه كه گفته شده محل شعب ابى طالب جايى است كنار كوه ابوقبيس كه تا فضاى باز خارج مسعى نزديك مسجدالحرام امتداد داشته است.

ص: 124

مساجد و مشاهد بين مكه و مدينه

جحفه

يكى از ميقاتهاى پنجگانه كه حاجيان هنگام عزيمت به مكه مكرمه از آنجا محرم مى شوند، جحفه است، جحفه در شمال شهر جدّه و نزديك درياى سرخ قرار دارد.

غدير غم نيز در نزديكى جحفه است.

گرچه جحفه نام منطقه اى است ولى در آنجا مسجدى ساخته اند به همين نام كه تعدادى از حجاج از اين ميقات محرم مى شوند.

بدر

يكى از جاهايى كه در تاريخ اسلام اهميتى خاص دارد بدر است. در اين سرزمين پايه فتوحات اسلام نهاده شد.

بدر در سابق سر راه مدينه به مكه بود، ليكن امروز، از جاده عمومى به كنار است.

ص: 125

نبرد بدر در سال دوم از هجرت رسول خدا صلى الله عليه و آله رخ داد.

خبر به مدينه رسيد كه ابوسفيان با كاروانى بزرگ و مال بسيار از شام به مكه باز مى گردد.

پيغمبر سپاهى فراهم آورد كه شمار آن را سيصد و سيزده تن نوشته اند. يك چهارم آن از مهاجران و سه چهارم از انصار بودند. اينان بر سر چاه هاى بدر در كمين نشستند. ابوسفيان خبر يافت و راه خود را تغيير داد، در ضمن از مكه يارى خواست. چون خبر به مكه رسيد ابوجهل در خشم شد و گروهى كه شمار آنان را نهصد تن نوشته اند فراهم آورد و گفت بايد درس فراموش ناشدنى به مردم مدينه بدهم.

مسلمانان، چنان كه گذشت بر سر چاه ها بودند و سپاه مكه چون در پى آب آمدند با مسلمانان درگير شدند. در اين جنگ هفتاد تن كه بيشتر از مهتران مكه بودند، كشته شدند. در جنگ بدر على عليه السلام پشت و پناه سپاه پيغمبر بود و چند تن از دلاوران مكه بدست حضرتش به هلاكت رسيدند.

مسجد شجره

در فاصله يك فرسنگ و نيم از مدينه مسجد شجره

ص: 126

قرار داشته است كه اكنون با گسترش شهر اين مسافت كمتر شده، چون درخت كُنارى در كنار مسجد بوده است، اين مسجد به نام «شجره» معروف گرديده است، اهميّت اين مسجد بيشتر در آن است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در حجةالوداع از آنجا محرم شد، هم اكنون حاجيان ايرانى كه پيش از اعمال عمره به مدينه مى روند در مسجد شجره محرم مى شوند.

ص: 127

نگرشى بر اسرار معنوى حج

نگرشى بر اسرار معنوى حج

اشاره

حج تنها مناسك نيست، بلكه سير و سلوك باطنى و طى منازل روحانى است. هر يك از منازل و مشاهد، رازهاى عرفانى، اخلاقى، تربيتى و ارشادى در بر دارد و همين هاست كه به حج معنا و روح مى بخشد و دگرگونى اخلاقى و معنوى در زائر پديد مى آورد. شايسته است اين اسرار و رموز، مورد توجه زائران قرار گيرد هر چند اين وادى بسيار گسترده است اما در اين مختصر، تنها به ترجمه روايتى كه مصباح الشريعه از امام صادق عليه السلام نقل كرده است با توضيحى كوتاه مى پردازيم و تفصيل بحث را به مجالى ديگر موكول مى كنيم:

قبل از عزيمت- آمادگى و انقطاع

امام صادق عليه السلام با اشاره به اين مرحله؛ يعنى آمادگى و انقطاع، مى فرمايد:

ص: 128

«إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ للَّهِ تَعَالَى مِنْ كُلِّ شَاغِلٍ وَ حِجَابٍ، وَ فَوِّضْ أُمُورَكَ إِلَى خَالِقِهَا، وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ حَرَكَاتِكَ وَ سَكَنَاتِكَ، وَسَلِّمْ لِقَضَائِهِ وَ حُكْمِهِ وَ قَدَرِهِ، وَ دَعِ الدُّنْيَا وَالرَّاحَةَ وَ الْخَلْقَ، وَ اخْرُجْ مِنْ حُقُوقٍ تَلْزِمُكَ مِنْ جِهَةِ الْمَخْلُوقِينَ، وَ لا تَعْتَمِدْ عَلَى زَادِكَ وَ رَاحِلَتِكَ وَ أَصْحَابِكَ وَ قُوَّتِكَ وَ شَبَابِكَ وَ مَالِكَ، مَخَافَةَ أَنْ يَصِيرَ ذَلِكَ عَدُوّاً وَ وَبَالًا، فَإِنَّ مَنِ ادَّعَى رِضَى اللَّهِ وَ اعْتَمَدَ عَلَى مَا سِوَاهُ، صَيَّرَهُ عَلَيْهِ وَبَالًا وَ عَدُوّاً، لِيَعْلَمَ أَنَّهُ لَيْسَ لَهُ قُوَّةٌ وَ لا حِيلَةٌ وَ لا لِأَحَدٍ إِلَّا بِعِصْمَةِ اللَّهِ وَ تَوْفِيقِهِ، فَاسْتَعِدَّ اسْتِعْدَادَ مَنْ لا يَرْجُو الرُّجُوعَ».

«هرگاه اراده حج كردى، قبل از عزيمت، قلب خويش رااز مشاغل وموانع تهى ساز و براى خداى بزرگ خالص گردان. همه امورت را به آفريدگارت واگذار ودر تمام حركات و سكنات به او توكل نما وتسليم حكم وقضا و قدر الهى باش. دنيا و راحت وخلق را رها ساز و در اداى حقوق واجب مردم بكوش.

بر زاد وراحله ات وياران و همسفران و قدرت و ثروت و جوانى ات تكيه مكن. چه، بيم آن است كه

ص: 129

اينها دشمن و وبال تو گردند تا معلوم شود كه براى او و براى هيچ كس توان و چاره اى جز در پناه خداوند متعال و توفيق او نيست و بدانگونه آمادگى پيدا كن كه گويى اميد بازگشت ندارى.»

نكته اساسى سخن امام عليه السلام توجه به روح حج است. حج يعنى قصد. زائر قصد خدا مى كند نه چيز ديگر كه هر چه جز او قصد كند شرك است.

آن كه با ما سر سودا سپرد نيست لايق كه دگر جا نگرد

هست آيين دو بينى ز هوس قبله عشق يكى باشد و بس

قرب خدا مكانى و زمانى نيست، قرب معنوى، شأنى و عرفانى است و اين مستلزم فناى در حق و رهايى از قيد خودى است.

قرب نى بالا و پستى جستن است قرب حق از قيد هستى رستن است

هر چند ميان بنده و خدا حائلى وجود ندارد اما تقرب به او عقبه ها دارد و طى منازل را مى طلبد:

ص: 130

بعد مسافت اگر چه در ره او نيست تا سر كويش هزار مرحله باشد

نى ز ملك جو نشان و نى ز فلك پوى راه بسويش نفوس كامله باشد

شرط تقرّب به خدا، بيدارى، تفكر، تذكر، مراقبه، محاسبه و مجاهده است تا نفس كامل شود و با كمال مطلق سنخيت پيدا كند. حج سفر از «خلق الى الحق» است يعنى خلق را پشت سرافكندن. خانه، خانواده، تجارت و مال، عنوان و مقام و همه تعلقات را رها كردن و حتى از خود و جوانى و توان جسمانى و روحى قطع نظر كردن و عجب و كبر و شهوت و غضب را زير پا نهادن. چون قصد خدا كرده اى، بايد ابراهيم وار از زن و فرزند و مال و جان بگذرى تا ابراهيمى شوى و چون اسماعيل در كوير انقطاع، پاى بر زمين بسايى تا از زمزم فيض و عرفان سيراب گردى و چون هاجر آسيمه سر و برهنه پاى در سنگلاخ حيرت و انقطاع از اين سو بدان سوى، اشگبار و بى قرار، دوان دوان راه پويى و به خدا التجا كنى تا فيض رحمانى چاره سازت شود و در دامن مهرش جاى گيرى.

بارى اين سفر شبيه سفر آخرت است و احرام برگرفتن

ص: 131

رمز لباس آخرت پوشيدن. و بدينسان بايد از عهده حقوق خلق و خالق بدر آيى كه شايد مجالى ديگر نباشد.

حج وفود و ورود به محضر خداست- هر چند همه عالم محضر خداست- اما حج ميعاد است براى عاشقان كويش و شيفتگان وصلش.

امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى فرمايد:

« «عِلَّةُ الْحَجِّ الْوِفَادَةُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» (1)

اى زائر گرامى! توجه داشته باش به كجا مى روى، و عظمت صاحبخانه را بياد آور و اين افتخارى را كه به تو داده است شاكر باش و ادب را در حضور رب العالمين نگهدار.

احرام

نخستين واجب از مناسك حج و عمره محرم شدن در ميقات است كه بطور معمول با غسل مستحبى انجام مى شود و بيرون شدن از لباس معمولى يعنى لباس تشخّص و تعيّن ملى و نشان دار، و پوشيدن دو قطعه پارچه ساده بى نام و نشان با نيت و تلبيه، مانند همه زائران. اين صورت احرام است، اما راز معنوى و باطن آن را از امام


1- وسائل الشيعه، ج 8، ص 5

ص: 132

صادق عليه السلام بشنويم:

«ثُمَّ اغْتَسِلْ بِماءِ التَّوْبَةِ الْخالِصَةِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَالْبِسْ كَسْوَةَ الصِّدْقِ وَ الصَّفاءِ وَ الْخُضُوعِ وَ الْخُشُوعِ، وَ أَحْرِمْ عَنْ كُلّ شَيْ ءٍ يَمْنَعُكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَحْجُبُكَ عَنْ طاعَتِهِ».

«آنگاه با آب توبه خالصانه از گناهان غسل كن و جامه صدق و صفا بپوش و از آنچه مانع ذكر خداوند بزرگ است و تو را از طاعت او محجوب مى گرداند، احرام بند.»

امام در اين سخن اشاره مى فرمايد كه غسل تنها شستشوى تن و احرام فقط پوشيدن جامه مخصوص نيست كه اين آسان است، بلكه راز معنوى غسل، پيرايش درون و تصفيه قلب و روان از گناهانى است كه نفس را تيره مى سازد و حجاب چهره جان مى شود و اين به توبه خالص و انابه به خدا و پشيمانى از معاصى و تصميم بر ترك گناه در آينده محقق مى شود و رياضت و مجاهده مى خواهد.

ز منجلاب هوس گر برون نهى قدمى نزول در حرم كبريا توانى كرد

ص: 133

اگر به آب رياضت برآورى غسلى همه كدورت دل را صفا توانى كرد

اگر ز هستى خود بگذرى يقين مى دان كه عرش و فرش و فلك زير پا توانى كرد

و زائر در اين لحظه ها بايد صدق و صفا و خضوع و خشوع را در درون تمرين كند. و چون احرام به مثابه تكبيرةالاحرام در نماز است، مانند نمازگزار بايد از همه چيز رخ برتابد و تنها متوجه خدا شود وآنچه بر او حرام است را مرتكب نشود و خانه دل را كه حريم خلوت اوست، از اغيار تهى گرداند.

تلبيه

احرام با تلبيه محقق مى شود:

«لَبَّيكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالمُلْكَ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْك».

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«وَ لَبِّ، بِمَعْنَى إِجَابَةٍ صَادِقَةٍ صَافِيَةٍ خَالِصَةٍ زَاكِيَةٍ للَّهِ سُبْحَانَهُ فِى دَعْوَتِكَ مُتَمَسِّكاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى».

ص: 134

«لبيك بگو، بدين معنا كه خداوند بزرگ را در دعوتى كه فرموده است اجابت نموده و با صفا و اخلاص و بدون غل و غش پاسخ دهى و به رشته استوار او چنگ زنى.»

كسى كه خدا را نه تنها به زبان بل با تمام وجود و درون و برون پاسخ داده، در همه چيز و همه حال تسليم حق تعالى خواهد بود و حلال و حرام خدا را تسليم خواهد گشت و رشته استوار ايمان را از دست نخواهد داد و هرگاه محرم اين خانه و همراز با صاحبخانه شد سروش حق را به گوش جان خواهد شنيد و به گفته حافظ:

تا نگردى آشنا زين پرده رازى نشنوى گوش نامحرم نباشد جاى پيغام و سروش

زائر گرامى! مى دانى كه امامان و اولياى خدا در اين لحظه ها چه حالت معنوى و جذبه عرفانى داشتند؟ سعيد بن مُسَيّب گويد: نديدم حال كسى را همانند حالت زين العابدين عليه السلام آنگاه كه مى خواست تلبيه بگويد؛ هنگام لبّيك گفتن بدنش مى لرزيد و زبانش مى گرفت و اشك مى ريخت. پرسيدند: اين چه حالتى است؟ فرمود: مى ترسم خداوند بگويد:

«لا لبّيك»

يعنى: نه، واقعاً تو پاسخ

ص: 135

نداده اى. از اين نكته ها درس بگيريم و حالت يك زائر واقعى را پيدا كنيم.

طواف

كعبه آن سنگ نشانى است كه ره گم نشود حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست

هفت شوط طواف برگرد كعبه، دومين واجب از مناسك عمره و يكى از مناسك حج است اما حقيقت طواف همسويى است با جهان هستى از ملك تا ملكوت و بر محور توحيد همچون پرگار گرديدن و حيات و ممات و مناسك و عبادات را براى خدا خالص كردن و هماهنگ شدن با فرشتگان خدا كه لحظه اى از اطاعت حق غافل و فارغ نيستند.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«وَ طُفْ بِقَلْبِكَ مَعَ الْمَلائِكَةِ حَوْلَ الْعَرْشِ كَطَوَافِكَ مَعَ الْمُسْلِمِينَ بِنَفْسِكَ حَوْلَ الْبَيْتِ».

«همانگونه كه با ديگر زائران در طواف كعبه اى با قلب خود همپاى فرشتگان كه پيرامون عرش در طوافند، طواف كن.»

ص: 136

و زائر با الهام از اين راز معنوى از فرش به عرش و از ملك به سوى ملكوت روى مى نهد و همراه با فرشتگان دائره اى را كه نقطه آغاز و پايانش خداست مى پيمايد تا فرشته خوى شود و صفات حيوانى از وجودش رخت بربندد. اين طواف به قلب است كه قبله گاهش جز در دل نيست. چنانكه در حديث قدسى آمده است:

«لا يَسَعَنى أَرْضى وَلا سَمائى ولكِنْ يَسَعُنى قَلْبُ عَبْدىَ المُؤْمِن».

«آسمان و زمين گنجايش مرا ندارد اما دل بنده مؤمن من ظرفيت مرا دارد.»

و امام صادق عليه السلام در بخش ديگرى از حديث مصباح با اشاره به طواف و استلام حجر مى فرمايد:

«به نشانه تعظيم صاحبخانه و معرفت جلال و سلطنت او برهنه پاى، خانه را زيارت كن و حجرالاسود را با رمز رضا و تسليم و خضوع استلام (لمس) نما.»

پس اى زائر گرامى! از اين تشريف و تكريمى كه خدا براى تو قائل شده، غافل مشو و خود را براى چنين لحظه هايى آماده ساز.

ص: 137

به آب توبه از زمزم وضو كن به چشم دل به صاحب خانه رو كن

مواظب باش اينجا كوى يار است ز شوقش جان و دلها بى قرار است

چو پروانه به گرد شمع جانان به گاه طوف بگذر از سر و جان

بخواه از قاضى الحاجات حاجات برون آور ز دل دست مناجات

در اينجا مناسب است از مناجات امام سجاد عليه السلام در طواف كعبه ياد كنيم.

طاوُس يمانى گويد شبى بر گرد خانه كعبه طواف مى كردم، حضرت زين العابدين عليه السلام را در حال طواف ديدم و آنگاه كه پرده خانه را گرفته بود و اين اشعار را مى خواند:

يا مَنْ يُجِيبُ دُعَا المُضْطَرِّ فى الظُّلَم يا كاشِفَ الضُّرِّ وَالبَلْوى مَعَ السَّقَم

قَدْ نامَ وَفْدُكَ حَوْلَ البيتِ قاطِبَةً وَأَنْتَ وَحْدَكَ يا قَيُّومُ لَمْ تَنَمْ

أَدْعُوكَ رَبِّ دُعاءً قَد أَمَرْتَ بِهِ فارْحَمْ بُكائِى بِحَقِّ البَيْتِ وَالحَرَم

ص: 138

إِنْ كانَ عَفْوُكَ لا يَرجوهُ ذُو سَرفٍ فَمَنْ يَجُودُ عَلى العاصينَ بالنِّعِم (1)

«اى كسى كه دعاى بيچارگان را در تاريكى شب اجابت مى كنى. اى آن كه پريشانى و مصيبت و درمندى را درمان مى كنى.»

«مهمان هايت پيرامون خانه ات خفته اند و تنها توئى، اى خداوند قيوم كه به خواب نمى روى.»

«اى پروردگار تو را مى خوانم چنان كه فرمان داده اى، پس بحق خانه و حرم بر گريه هايم ترحم كن.»

«اگر به عفو تو گنهكار اميد گذشت نداشته باشد، پس چه كسى است كه به گنه كاران، نعمت ارزانى مى دارد.»

صفا و مروه

زائر پس از طواف و نماز طواف، به كوه صفا مى رود و از آنجا تا مروه را سعى مى كند و باز به صفا برمى گردد تا هفت شوط و سعى را به مروه به پايان برد.

پيمودن صفا و مروه تأسّى به هاجر است آنگاه كه تنها و سرگردان و تشنه كام در طلب آب بود تا جرعه آبى بيابد و


1- مستدرك الوسائل، ج 9، ص 353.

ص: 139

كودك تشنه اش را از مرگ برهاند و چون درمانده و بيچاره شد با نوميدى برگشت و جوشيدن آب زمزم را مشاهده كرد.

توقف بر صفا و خواندن دعا مستحب است. امام صادق عليه السلام با توجه به واژه «صفا»، به تصفيه روح اشاره فرموده كه در كلام حضرتش مى خوانيم:

«وَصَفِّ رُوحَكَ وَسِرَّكَ لِلِقاءِ اللَّهِ تَعالى يَوْمَ تَلْقاهُ بِوُقُوفِكَ عَلَى الصّفا، وَكُنْ ذا مُرُوَّةٍ مِنَ اللَّهِ تَقيّاً أَوْصافِكَ عِنْدَ المَرْوَةِ (1) واسْتَقِمْ عَلى شُروطِ حَجِّكَ وَوَفاءِ عَهْدِكَ الَّذى عاهَدْتَ رَبَّكَ وَأَوْجَبْتَهُ لَهُ يَوْمَ القِيامةِ».

«با توقف بر صفا، روح و ضميرت را براى ديدار خدا در قيامت تصفيه كن و با رسيدن به مروه، مروت و جوانمردى را براى خداوند پيش گير و صفات بد خويش را اصلاح كن و بر شرايط حج خود و عهدى كه با خداوند بسته اى و بدان گردن نهاده اى، تا قيامت ثابت و استوار باش.»


1- در مستدرك الوسائل، ج 10، ص 173 اين قسمت بدينگونه است: «وَكُنْ بِمَرأى مِنَ اللَّهِ نَقيّاً عِنْدَ المَرْوَةِ»؛ «آنگونه باش كه چون به مروه رسى خدا تو را پاك و پاكيزه ببيند.»

ص: 140

امام در اين جا به زدودن آئينه جان از گرد و غبار معاصى براى لقاءاللَّه در قيامت توصيه فرموده و به مروت و جوانمردى در پايبندى به عهد و ميثاق الهى در مروه هشدار داده اند و اين روح حاكم بر حج است كه در هر يك از اعمال به چشم مى خورد. همچنين به هروله اشاره فرموده و آن را رمزى از گريختن از معاصى دانسته اند و زير پا نهادن غرور و قدرت كه آدمى را از خدا غافل مى سازد؛

«وَهَرْوِلْ هَرْوَلَةً هَرَباً مِنْ هَواك وَتَبَرِّيّاً مِنْ جَميعِ حَوْلِكَ، وَقُوَّتِكَ».

منا

زائر آنگاه كه عزم حج تمتع دارد، روز هشتم از مكه محرم مى شود و آهنگ عرفات مى كند كه از ظهر روز عرفه تا غروب، قصد وقوف كند و سپس عازم مشعر شده و بين الطلوعين را در مزدلفه وقوف نمايد و آنگاه براى اعمال روز دهم، يازدهم و دوازدهم سوى منا رهسپار گردد.

امام صادق عليه السلام در حديث مصباح اشاراتى به اين مواقف و فلسفه مناسك آن دارد. نخست به خروج از مكه به منا اشاره فرموده كه مقصود شب نهم است و مستحب است در

ص: 141

منا باشد و آنگاه عزم عرفات كند (1) كه بيشتر حاجيان بدليل ازدحام جمعيت و مشكل تردّد، از مكّه محرم شده، مستقيماً عازم عرفات مى شوند. در هر حال امام عليه السلام با اشاره به منا مى فرمايد:

«وَ اخْرُجْ مِنْ غَفْلَتِكَ وَزَلّاتِكَ بِخُرُوجِكَ إِلَى مِنى، وَ لا تَتَمَنَّ مَا لا يَحِلُّ لَكَ وَلا تَسْتَحِقُّهُ».

«و چون رهسپار منا شدى، از غفلت ها و لغزش هايت بيرون شو و آنچه را كه براى تو حلال نيست يا استحقاق آن را ندارى آرزو مكن.»

«منا» به معناى آرزوست، آرزوى چه؟ در اين سرزمين خشك و ميان كوههاى داغ و سوخته، زائر به تمناى چه مى رود؟ اين چه ايده و آرزويى است كه براى وصل آن بايد از شهر و ديار و حتى؛ مكه معظّمه، آواره شوى؟ گويى خدا را رحمت ها و فيوضاتى است كه در كوير انقطاع و بيابان لم يزرع و در سختى و تشنگى و گرماى سوزان بايد جست. زائرِ اميدوار از خدا جز خدا نمى خواهد، آن گونه كه ابراهيم از همه چيز و حتى اسماعيلش گذشت و در آن ابتلاى عظيم به مقام خُلّت رسيد و «خليل اللَّه» شد. و فديه


1- بحارالانوار، ج 99، ص 247

ص: 142

آسمانيش دادند و امامت خلق را بدو سپردند. پس اى عزيز اگر خواهى حقيقت بندگى را دريابى، در اين سرزمين به تمناى چيزى باش كه ابراهيم تمنا كرد و آن عبارت بود از:

بريدن از همه تعلقات و رضا و تسليم در برابر خدا و امتثال فرمان او، بدون چون و چرا.

در درون ما نمى گنجد بغير از دوست كس هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس

عرفات

عرفات دشت پهناورى است كه روز نهم ذى حجه تمامى حاجيان را در خود جاى مى دهد. اين سرزمين مقدس، در اعماق تاريخ خاطره ها دارد. آدم ابوالبشر در اين جا به خطا و ترك اولى اعتراف مى كند و خدايش مشمول آمرزش قرار مى دهد و غروب آن روز مشمول رحمت الهى واقع مى شود. (1) ابراهيم خليل، درعرفات به مناسك حج واقف و عارف مى گردد و دعايش مستجاب مى شود. (2) خداوند اين روز و


1- بحارالانوار، ج 99، ص 252
2- بحارالانوار، ج 12، ص 108؛ علل الشرائع، ص 436

ص: 143

اين سرزمين راشرف وعزّت بخشيد. به فرموده امام باقر عليه السلام:

«مَا مِنْ بَرٍّ وَ لا فَاجِرٍ يَقِفُ بِجِبَالِ عَرَفَاتٍ فَيَدْعُو اللَّهَ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ، أَمَّا الْبَرُّ فَفى حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ وَ أَمَّا الْفَاجِرُ فَفى أَمْرِ الدُّنْيَا». (1)

«كسى بر كوه هاى عرفات وقوف نمى كند مگر آن كه دعايش مستجاب مى گردد؛ اگر نيكوكار است، حوائج دنيا و آخرتش برآورده شود و اگر بدكار است، تنها حوائج دنيايش برآورده شود.»

امام سجاد عليه السلام گروهى را ديدند كه دست سؤال پيش مردم دراز مى كردند، به آنان فرمودند:

«واى بر شما در چنين روزى از مردم حاجت مى خواهيد؟! اين روز روزى است كه اميد مى رود رحمت الهى شامل كودكانى باشد كه در رحم مادرانند و آنها سعادتمند گردند.» (2)

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«خداوند را در آسمان درى است كه از آن به رحمت، توبه، تفضّل، احسان، جود، كرم، عفو،


1- بحارالانوار، ج 99، ص 251
2- همان، ص 252

ص: 144

طلب حاجات، و ... ياد مى شود و روز عرفه در عرفات اين در گشوده است.» (1)

آرى، عرفه و عرفات بهترين موقعيت براى دعا، استغفار و طلب حاجات است. عرفه از اعياد بزرگ براى زائران و براى همه مؤمنان و روز آمرزش و اعتراف است.

امام صادق عليه السلام در حديث مصباح الشريعه اين مطلب را خاطر نشان ساخته اند:

«وَ اعْتَرِفْ بِالْخَطَايَا بِعَرَفَاتٍ وَ جَدِّدْ عَهْدَكَ عِنْدَ اللَّهِ بِوَحْدَانِيَّتِهِ»؛

«در عرفات به خطا اعتراف كن و به تجديد عهد خود با خداى يگانه بپرداز.»

زائر گرامى! در اين روز دعاى عرفه امام حسين و امام سجاد عليهما السلام و ساير ادعيه و اذكار را بخوان و به هر زبان و بيان كه مى توانى با خداوند راز و نياز نموده، در حق ديگران دعا كن تا فرشتگان در حق تو دعا كنند. عرفه يك روز است به فضيلت شب قدر، اين روز را گرامى دار و لحظه هايش را غنيمت شمار كه غروب آفتاب اين روز بزودى مى رسد و چادرها برچيده مى شود و خاطره اش براى تو مى ماند.


1- همان، ج 9، ص 300

ص: 145

زنهار كه دست خالى برگردى و آنجا بار گناه را زمين ننهاده و عرفانت را افزون نساخته باشى.

مشعر

بخشى از شب عيد قربان را زائر در مشعر است وقوف بين الطلوعين در مشعر، ركن حج است. اين صبحگاه عيد اضحى را مغتنم شمار و از لحظه هايش بهره گير كه ساعتى بيش نيست. از خدا عيدى بخواه و بهترين عيدى آمرزش گناهان و قضاى حوائج است.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«وَ تَقَرَّبْ إِلَيْهِ وَ اتَّقِه بِمُزْدَلِفَةَ، وَاصْعَدْ بِرُوحِكَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى بِصُعُودِكَ إِلَى الْجَبَلِ»؛

«در مزدلفه (مشعر) بدو تقرب جوى و تقواى الهى پيش گير و با صعود بر كوه (رحمت) روح خود را به ملأ اعلى متصل گردان.»

عيد قربان

روز عيد قربان زائر سه عمل دارد؛ «رمى جمره عقبه»، «قربانى» و «حلق» كه هر يك احكامى دارد و اسرارى. امام صادق عليه السلام نخست به قربانى اشاره فرموده اند كه:

ص: 146

«وَ اذْبَحْ حَنْجَرَةَ الْهَوى وَالطَّمَعِ عَنْكَ عِنْدَ الذَّبِيحَةِ»؛

«با قربانى كردن، حلقوم هوا و طمع را ذبح كن و از خود دور گردان.»

اى زائر بيت اللَّه، توجه كن كه ابراهيم فرزند عزيزش اسماعيل را در مسلخ عشق به خاك افكند تا به امر خدا ذبح كند اما اراده ايزدى حقيقتاً به اين امر تعلق نگرفته بود با اين حال خليل خدا در كار خود مصمّم بود و اندك ترديدى در انجام فرمان حق به خود راه نداد و نيز اسماعيل از پدر خواست كه فرمان خدا را در ذبح او اجرا كند و اين پدر و پسر كه خاطره شان در حج روح توحيد و فنا و رضا را متبلور مى سازد، به انسان ها آموختند كه در برابر اراده خداوندى چگونه بايد تسليم شد. و زائر به منا و قربانگاه كه مى رسد، ياد اين خاطره را تجديد مى كند و به نشانه تسليم و رضا و اطاعت بى قيد و شرط قربانى مى كند، اما حقيقت قربانى كشتن هواى نفس و آز و طمع و تعلقاتى است كه آدمى را از حريم دوست دور مى سازد.

رمى جمره

رمى؛ يعنى سنگ زدن به شيطان، يك عمل رمزى است كه به انسان مى آموزد كه همچون ابراهيم و اسماعيل

ص: 147

بايد شيطان هاى مرئى و نامرئى را رمى كنى و نگذارى آنها سد راه تو به سوى خدا باشند، چه، ابليس سوگند ياد كرده كه بر سر راه بنى آدم دام بگسترد و آنان را فريب دهد و زائر اينجا مى آيد كه دام ابليس را از سر راه بردارد و ابليس صفتان را زير پاى خود لگدكوب كند.

و نيز هواهاى نفسانى را كه عامل اسارت انسان در برابر شياطين جن و انس است، طرد و رمى نمايد و شيطانِ درون را از خود مأيوس سازد.

امام صادق عليه السلام بدين نكته اشاره مى فرمايد:

«وَ ارْمِ الشَّهَوَاتِ وَ الخَسَاسَةَ وَ الدِّنَاءَةَ وَالذَّمِيمَةَ عِنْدَ رَمْيِ الْجِمَارِ»؛

«هنگامى كه جمرات را رمى مى كنى، شهوات انسانى و بخل و دنائت و افعال نكوهيده را رمى كن.»

سر تراشيدن

از واجبات منا است كه زائر موى سر را بتراشد و تسليم امر الهى باشد و با ستردن موى سر عيوب ظاهر و باطن را از درون بزدايد. امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«با تراشيدن سر عيب هاى آشكار و پنهان را

ص: 148

برطرف كن.»

ساير اعمال منا عبارت است از بيتوته به منا در شب يازدهم و دوازدهم و رمى جمرات سه گانه به علامت سركوبى نهائى شيطان ها. و بدين ترتيب اعمال حج در منا پايان پذيرفته و زائر براى اعمال باقى مانده به مكه مى آيد و طواف، نماز طواف، سعى، طواف نساء، نماز طواف نساء را انجام مى دهد و اعمال عمره و حج پايان مى پذيرد.

در پايان حديث مصباح از امام صادق عليه السلام به نكته ديگرى كه جارى در همه مناسك حج است، اشاره شده و آن توجه به آخرت است:

«بدان، خداى متعال حج را واجب نساخته و از ميان همه طاعات بخوداختصاص نداده كه فرموده:

وَللَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ ...

و پيامبر صلى الله عليه و آله هيچ سنتى را در مناسك مقرر نفرموده، مگر آن كه تذكار و اشارتى باشد به مرگ و قبر و برانگيخته شدن در قيامت و مشاهده مناسك حج، از آغاز تا پايان، ترسيمى است از حال اهل بهشت و اهل دوزخ كه براى خردمندان درس آموز است.»

حج نمودارى است از محشر و احرام رمز بى رنگى و بى نشانى و انقطاع از مال و تعيّن و خانه و شهر و ديار و

ص: 149

سرگشتگى در بيابان ها، تنها توجه به خدا و بازگشت به خويش و خود را در آغوش مهر او ديدن و در او فانى شدن و بدو باقى گشتن؛

«فَناءٌ فى اللَّهِ وَبَقاءٌ بِاللَّهِ».

در خاتمه اين مقال به غزلى زيبا از جامى، تمثل جسته و سخن را به پايان مى بريم.

به كعبه رفتم و آنجا هواى كوى تو كردم جمال كعبه تماشا به ياد روى تو كردم

شعار كعبه چو ديدم سياه دست تمنا دراز جانب شعر سياه موى تو كردم

چو حلقه درِ كعبه بصد نياز گرفتم دعاى حلقه گيسوى مشگ بوى تو كردم

نهاده خلق حرم سوى كعبه روى عبادت من از ميان همه، روى دل به سوى تو كردم

مرا به هيچ مقامى نبود غير تو نامى طواف و سعى كه كردم به جستجوى تو كردم

به موقف عرفات ايستاده خلق دعا خوان من از دعا لب خود بسته گفتگوى تو كردم

فتاده اهل منا در منا و مقاصد چو جامى از همه فارغ، من آرزوى تو كردم

اعمال مدينه منوره

اشاره

بر مسلمانان بويژه بر حجّاج، مشرف شدن به زيارت فخر عالميان حضرت سيد المرسلين، محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله و دختر گرامى آن حضرت و ائمه طاهرين عليهم السلام مستحب مؤكد است و چنانكه در روايات آمده، ترك زيارت آن حضرت جفا در حق رسول خدا صلى الله عليه و آله است. پيامبر اكرم فرمود:

«مَنْ حَجَّ وَ لَمْ يَزُرْني فَقَدْ جَفاني». (1)

از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است:

«فَمَنْ زَارَنى بَعْدَ وَفَاتى فَكَأَنَّمَا زَارَنى فى حَيَاتى وَمَنْ زَارَ فَاطِمَةَ عليه السلام فَكَأَنَّمَا زَارَنى». (2)

«هر كه مرا زيارت كند، بعد از فوت من، چنان است كه مرا درحياتم زيارت كرده باشد وهركس فاطمه عليها السلام را زيارت كند گويى مرا زيارت كرده است.»


1- مستدرك الوسائل، ج 10، ص 181
2- همان، ص 182

ص: 150

ص: 151

و در فضيلت زيارت ائمه معصومين روايات بسيارى است از جمله:

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

«مَنْ زارَ واحِداً مِنّا كانَ كَمَنْ زارَ رَسُولَ اللَّهِ». (1)

«كسى كه يكى از ما را زيارت كند مثل اين است كه پيامبر را زيارت كرده باشد.»

آداب زيارت

زيارت بزرگان و اولياى الهى آدابى دارد، كه مراعات آنها از معرفت افراد سرچشمه مى گيرد.

خود را در محضر رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ديدن و در برابر قبور پاك اولياى خدا ايستادن، هم آدابِ ظاهرى دارد، هم آدابِ باطنى.

آنچه در منابع روايى و نوشتار علما درباره آداب زيارت آمده، بسيار است، و در اين جا برخى از آن را مى نگريم:

1- قبل از تشرف به زيارتگاه، غسل كردن و با طهارت بودن و نيز مستحب است خواندن اين دعا هنگام


1- مستدرك الوسائل، ج 10، ص 184

ص: 152

غسل زيارت:

«بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ، اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً وَحِرْزاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وَآفَةٍ وَعاهَةٍ، اللَّهُمَّ طَهِّرْ بِهِ قَلْبى، وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرى، وَسَهِّلْ لِى بِهِ امْرى».

2- لباس هاى پاكيزه پوشيدن و عطر و بوى خوش استعمال كردن.

3- هنگام رفتن به زيارت، قدم هاى كوتاه برداشتن، با آرامش و وقار راه رفتن، با خضوع و خشوع آمدن، سر به زير انداختن و به اين طرف و آن طرف و بالا نگاه نكردن، و ترك كلمات بيهوده و مخاصمه و مجادله، تا رسيدن به حرم.

4- هنگام رفتن به حرم و زيارت، زبان به تسبيح و حمد خدا گشودن، و صلوات بر محمّد و آل او فرستادن، و دهان را با ياد خدا و نام اهل بيت معطّر ساختن.

5- بر درگاه حرم ايستادن، و دعا خواندن، و اجازه ورود خواستن، وسعى در تحصيل رقّت قلب وخشوع دل نمودن، و مقام و عظمت صاحب قبر را توجه داشتن، و اين كه او ما را مى بيند، سخن ما را مى شنود، و سلام ما را پاسخ مى دهد.

ص: 153

هرگاه رقّت قلب حاصل شد و آمادگى روحى پديد آمد، در اين حال وارد شود، و زيارت نمايد.

6- در وقت داخل شدن، پاى راست را مقدّم داشتن و هنگام خروج از حرم پاى چپ را، آن گونه كه در ورود و خروج مسجد مستحب است.

7- پس از زيارت، بى درنگ بيرون آمدن، تا هم شدّت شوق براى رجوع به زيارت بيشتر شود و هم نوبت و فرصت براى ديگران باشد، و پرهيز از اختلاط با زنان در مَشاهد مشرّفه و رعايت حرمت و دورى از هر نوع خطا و گناه. هم چنين در صورت ازدحام و كثرت زوّار، رعايت حال آنان را كردن، و مكان و فرصت زيارت به آنان دادن.

8- حضور قلب داشتن در تمام مراحل زيارت، و نيز توبه و استغفار و صدقه به نيازمندان و انفاق به مستحقّان.

9- هنگام زيارت، بايد زمينه اى براى كمال روحى و رشد معنوى و تصفيه قلب انسان فراهم شود، تا زائر را در اخلاق و زندگى و عفاف و تقوا به اولياء اللَّه نزديك سازد و وسيله اى براى توبه، تطهير و تزكيه باطنى وى گردد. اين جز با توفيق الهى و جز با داشتن «معرفت» و «محبّت» نسبت به اين بزرگواران، فراهم نمى شود. اساس ارزش زيارت هم به معرفت است.

ص: 154

فلسفه زيارت و توسل

يكى از مسائل مهم در باب زيارت، استمداد از ارواح پاك اولياى الهى در حال «ممات» آنها است، خواه به صورت درخواست دعا باشد يا به صورت كار خارق العاده.

با توجه به چهار مطلب ذيل بدين مسأله خواهيم رسيد، كه درخواست از پيامبر و امام در حال ممات آنها نيز با حال حياتشان تفاوتى ندارد.

الف: بقاى روح و روان انسان پس از مرگ.

ب: واقعيت انسان همان روح و روان اوست.

ج: ارتباط با جهان ارواح امكان پذير مى باشد.

د: احاديث صحيحى كه محدّثان اسلامى نقل كرده اند، شاهدى گويا بر صحت و استوارى چنين استمدادهايى است، و پيوسته روش مسلمانان در تمام اعصار اين چنين بوده است و از زيارت و توسلات بهره ها گرفته و آثار عملى آن را ديده اند.

مسلمانان، با تمام اختلافهايى كه در فروع فقهى دارند، هر صبح و شام در تشهد نماز، پيامبر عظيم الشأن خدا را مورد خطاب قرار داده و مى گويند:

«السَّلامُ عَلَيكَ ايُّهَاالنَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ».

ص: 155

گر چه برخى اين سلام را واجب و برخى مستحب مى دانند، ليكن همگى اتفاق نظر دارند كه پيامبر به مسلمانان چنين تعليم داده است و سنّت پيامبر در حال حيات و ممات او باقى است.

اگر به راستى، ارتباط و پيوند با پيامبر صلى الله عليه و آله وجود نداشت، پس يك چنين سلام، آنهم به صورت خطاب، چه معنايى دارد؟

قرآن مجيد در موارد زيادى بر پيامبران سلام و درود فرستاده است و هرگز اين سلام ها و درودها بى معنا نيست، آنجا كه مى فرمايد:

سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ

سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ (1)

و آيات بسيارى از قرآن، به روشنى بقاى ارواح را پس از جدايى از بدن گواهى مى دهند، از جمله آيات 145 بقره و 169 آل عمران و 27 يس.

قرآن مرگ را فناى انسانيت و پايان زندگى بشر نمى داند، بلكه براى «شهيدان و صالحان» و همچنين


1- سوره صافات، آيه هاى 79 و 109 و 120

ص: 156

«جنايتكاران» حياتى پيش از فرا رسيدن روز رستاخيز (در عالم برزخ) معتقد است، حياتى همراه با فرح و شادى يا همراه با عذاب دردناك.

هرگاه واقعيت انسان همان بدن عنصرى او باشد، شكى نيست كه بدن پس از چند صباحى متلاشى شده و به عناصر گوناگون تبديل مى شود، در اين صورت بقاى انسان يا حيات برزخى نامفهوم خواهد بود.

حال ببينيم آيا ارتباط انسانها با ارواح گذشتگان امكان دارد يا خير.

براى اثبات اين مطلب به قرآن برمى گرديم، آياتى چند از كتاب الهى گواهى مى دهند كه ارتباط بشر با گذشتگان امكان پذير است؛ از جمله:

1- سخن گفتن صالح با ارواح قوم خويش، آيه 79 سوره اعراف.

2- سخن گفتن شعيب با ارواح گذشتگان، آيه 93 سوره اعراف، كه به قولى بعد از هلاكت آنها بوده است.

3- سخن گفتن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله با ارواح انبيا، آيه 45 سوره زخرف.

وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا ....

بنابراين، اولياى الهى مى توانند سخنان ما را دريافت كنند وبه اذن الهى پاسخ بگويند.

ص: 157

رائج در ميان مسلمانان به هنگام توسل به ارواح مقدسه همان درخواست دعا و اين كه روح مقدس پيامبر يا امام از خداوند بخواهد كه خدا گناه او را ببخشد، و حاجت دنيوى يا اخروى او را برآورده كند.

چنين درخواستهايى هرگز به معناى عبادت ارواح مقدسه و پرستش آنها نيست، زيرا درخواست كننده، نه به «الوهيّت» آنها معتقد است نه به «ربوبيّتشان» و نه آنها را خدا مى داند، و نه كارگزاران جهان آفرينش و يا بخشى از آن و نه معتقد است كه بخشى از افعال خداوند به آنها واگذار شده است، بلكه آنان را بندگان پاك و فرمانبر درگاه خدا مى داند كه در زندگى دنيوى كوچكترين خلافى را مرتكب نشده اند، و برآورنده حاجت، خود خداست و در حقيقت توجه به اسباب توجه به «مسبّب الاسباب» مى باشد.

متوسلانِ با معرفت، براى اين اسباب و وسائل، نه اصالتى قائلند و نه استقلالى، بلكه آنان را وسيله اى مى دانند كه خداى سبب ساز، آنها را مجراى فيض و طريق وصول رحمت خود قرار داده وخود نيز مؤمنان را به تحصيل آن، امر نموده است، آنجا كه مى فرمايد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي

ص: 158

سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (1)

اگر نماز و روزه و كليّه فرائض الهى وسيله است، همچنين دعاى پاك انبيا و اوليا نيز وسيله است و توجه به اين وسايل در عين توجه به آفريننده وسيله است وعمل به دستورى است كه در آيه ياد شده وارد شده است.

كسانى كه با تاريخ زندگانى پيامبر گرامى آشنايى داشته باشند مى دانند كه ياران آن حضرت پيوسته در تبرك با آب وضوى پيامبر، به يكديگر سبقت مى جستند و در اين مورد كافى است كه به «صحيحين» (صحيح بخارى و صحيح مسلم) كه اصح صحاح شش گانه در نظر عامه به شمار مى روند مراجعه مختصرى بشود. اينك مواردى را به عنوان نمونه يادآور مى شويم:

1- بخارى در سرگذشت «صلح حديبيه» آورده است:

هرگاه پيامبر وضو مى گرفت، ياران او براى ربودن قطرات آب وضوى آن حضرت، بر يكديگر سبقت مى گرفتند. (2) 2- و نيز در «باب خاتم نبوت» از سائب بن يزيد نقل مى كند كه مى گفت: خاله ام مرا خدمت پيامبر برد و گفت:

فرزند خواهرم بيمار است، پيامبر وضو گرفت و از خدا


1- مائده: 35
2- صحيح بخارى، ج 3، ص 255

ص: 159

براى من بركت خواست، من از آب وضوى پيامبر نوشيدم. (1) 3- و در باب «صفات پيامبر» از «وهب بن عبداللَّه» نقل كرده است كه مردم دستهاى پيامبر را به صورت خويش مى كشيدند و من نيز دست آن حضرت را گرفته و به صورت خود كشيدم و دست او خوشبوتر از مشك بود. (2) 4- همچنين در باب «صفات پيامبر» نقل مى كند: پيامبر در «ابطح» ميان خيمه اى بود، بلال از خيمه بيرون آمد و مردم را به نماز دعوت كرد باز به درون خيمه رفت و بازمانده آب وضوى پيامبر را بيرون آورد و مردم هجوم آوردند و آب را گرفته و تبرك مى جستند. (3) 5- مسلم در «صحيح» از انس نقل مى كند كه: پيامبر سَر خود را مى تراشيد و ياران او در اطراف او بودند و هر تارى از موى آن حضرت در دست يكى از آنان بود. (4) اينها نمونه هايى از علاقه صحابه به پيامبر صلى الله عليه و آله، و تبرك جويى آنان به آثار رسول خدا است و گردآورى


1- صحيح بخارى، ج 4، ص 227، و صحيح مسلم باب خاتم النبوة.
2- صحيح بخارى، ج 4، ص 226
3- همان، ص 231
4- صحيح مسلم، ج 4، كتاب فضائل الصحابه.

ص: 160

اين جريانها تأليف كتاب مستقلى را مى طلبد. و اگر اينها خلاف نظر پيامبر صلى الله عليه و آله بود حتماً از آنها نهى مى فرمودند در حالى كه چنين چيزى در كتابى نقل نشده است.

خوانندگان مى توانند با مراجعه به صحيح بخارى در اواخر كتاب جهاد و همچنين در باب «زره، عصا، شمشير، ظروف، مهر، انگشتر، مو و كفن» پيامبر صلى الله عليه و آله از نمونه هاى بارزى از اين تبركها آگاه شوند.

زيارت قبور

علما و دانشمندان اسلام، به پيروى از آيات و احاديث قرآن، زيارت قبور، مخصوصاً زيارت قبور پيامبران و صالحان را تجويز كرده و براى آن فضيلت و ثواب قائل شده اند. رسول گرامى ضمن حديثى به اين نكته اشاره مى كند و مى فرمايد:

«زُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمْ الْآخِرَة ...». (1)

«قبرها را زيارت كنيد، زيرا زيارت آنها، موجب يادآورى سراى ديگر مى گردد.»

و چنان كه در احاديث آمده و محدثين اهل سنت نيز


1- سُنن ابن ماجه، ج 1، ب 47، 1569 باب ماجاء فى زيارة القبور.

ص: 161

نقل كرده اند پيامبر گرامى، قبر مادر خود را زيارت مى كرد و به مردم مى فرمود: قبور را زيارت كنيد، كه آخرت را به ياد شما مى آورد.

«زارَ النَّبِىُّ قَبْرَ امِّهِ فَبَكى وابْكى مَنْ حَوْلَهُ ...

إسْتَأْذَنْتُهُ فى انْ ازُورَ قَبْرَها، فَأَذِنَ لى، فَزُورُوا الْقُبُورَ فَإِنَّها تُذَكِّرُكُمْ الْمَوْتَ». (1)

«پيامبر قبر مادر خود را زيارت كرد و در كنار قبر او گريست و كسانى را كه دور او بودند گرياند، و فرمود: از خدايم اجازه گرفته ام كه قبر مادرم را زيارت كنم، اجازه داد، شما نيز قبرها را زيارت كنيد؛ زيرا زيارت آنها مرگ را به ياد شما مى آورد.»

عايشه مى گفت كه رسول خدا زيارت قبور را رخصت دادند.

«إنَّ رَسُولَ اللَّهِ رَخَّصَ فى زِيَارَةِ الْقُبُورِ». (2)

و نيز مى گويد: پيامبر كيفيت زيارت اهل قبور را به من


1- صحيح مسلم، ج 2، ب 36 ح 108 باب استئذان النبى ربّه عزّوجلّ فى زيارة قبر امّه؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ب 48، ح 1572 نكته اينكه پيامبر از خدا اجازه گرفته است كه قبر مادر خود را زيارت كند.
2- صحيح ابن ماجه، ج 1، ب 47، ص 1570

ص: 162

تعليم فرمود. متن حديث چنين است:

«فأمَرَنى أَنْ آتِىَ الْبَقِيعَ فَأَسْتَغْفِرَ لَهُم قلتُ: كَيف أَقُولُ يا رَسولَ اللَّهِ؟ قالَ: قُولي: السَّلامُ عَلى أَهْلِ الدِّيارِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُسْلِمينَ، يَرْحَمُ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمينَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرينَ وَإِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ بِكُمْ لاحِقُونَ». (1)

«پروردگارم دستور داد كه به بقيع بيايم و براى آنها طلب آمرزش كنم، (عايشه) مى گويد، گفتم من چه بگويم؟ فرمود: بگوسلام براهل اين دياراز مؤمنان ومسلمانان، خدا گذشتگان و آيندگان ما را رحمت كند، ما به شما به خواست خدا ملحق مى شويم.»

در احاديث ديگر وارد شده است كه پيامبر اكرم با اين جملات اهل قبور را زيارت و خطاب مى كردند:

«السَّلامُ عليكُم دارَ قَوْمٍ مُؤمِنِينَ، وَإِنّا وإيّاكُمْ مُتواعِدُونَ غَدَاً أو مُواكِلُونَ وَانّا إِن شاءَ اللَّهُ بِكُم لاحِقُونَ، أَللّهُمَّ اغْفِرْ لِأهْلِ بَقيعِ الغَرْقَد». (2)


1- سنن نسائى، ج 3، ص 70، ح 2037؛ صحيح مسلم، ج 2، ب 35، ح 103 با تفاوت، باب ما يقال عند دخول القبور.
2- سنن نسائى، ج 4، ص 70، ح 2039؛ ب الأمر باستغفار المؤمنين.

ص: 163

مسجد النبى صلى الله عليه و آله

مسجد پيغمبر كه در قسمت شرقى مدينه بنا شده، پس از مسجدالحرام مشهورترين مسجد در تاريخ اسلام است و يكى از مسجدها است كه به فرموده رسول خدا صلى الله عليه و آله بايد به سوى آن كوچ كرد.

اين مسجد، مربعى است مستطيل كه جز قسمت وسط از چهار سو، مسقف است و داراى پنج در مى باشد:

باب السلام و باب الرحمه در جهت مغرب، باب توسل يا باب مجيدى در جهت شمال، و باب النساء و باب جبرئيل در جهت شرق. در نوسازى اخير كه بر مساحت مسجد افزوده اند، شمار درها نيز بيشتر شده.

در تاريخ بناى اوليه مسجد مورخين نوشته اند: هنگامى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله از مكه به مدينه رسيد و در خانه ابوايوب انصارى منزل كرد، جايى را كه شتر وى بر آن خفت- و در آن خرما مى خشكاندند- از آنِ دو يتيم بود، پيغمبر آن زمين را از ولىِّ آن دو طفل به ده دينار خريدارى، و مسجد را در آن ساختند.

روضه نبوى

روضه مبارك نبوى جايگاه بسيار مقدسى است. پيامبر

ص: 164

اكرم درباره آن فرمود: «ميان منبر و خانه من باغى است از باغهاى بهشت.» (1) روضه نبوى مسافت ميان قبر پيغمبر و منبر آن حضرت است. طول آن بيست و دو متر و عرض آن پانزده متر.

در سمت غربى محراب مسجد، منبرى است از سنگ مرمر در نهايت زيبايى كه سلطان مراد سوم آن را در محرم سال 998 هجرى هديه مسجد كرد.

ستون هاى مسجد نبوى

در مسجد نبوى ستون هايى است كه هر يك نامى خاص دارد و يادآور واقعه اى است. اما آيا مكان اين ستون ها همانست كه در روزگاران پيشين يعنى دوره رسول صلى الله عليه و آله، صحابه و تابعين بوده است يا در نوسازى هاى مكرر جاى آنها تغيير يافته است؟ شايد بتوان گفت با اهتمامى كه گذشتگان به حفظ آثار متبرك داشته اند جاى ستون ها را محفوظ نگاهداشته اند.

بهرحال ستونهايى كه سمهودى در پايان دهه نهم و آغاز دهه دهم در كتاب خود «وفاءالوفا» نام مى برد و در آن تاريخ مشهور بود، چنين است:


1- سفينةالبحار، ج 2، ص 567

ص: 165

ستون توبه؛ كه آن را ستون ابولبابه نامند، درباره علت اين نامگذارى گفته اند: پس از شكست بنوقريظه، يهوديان از ابولبابه پرسيدند: آيا به حكم محمد صلى الله عليه و آله گردن بنهيم؟ وى با دست اشاره به گلوى خود كرد؛ يعنى كشته خواهيد شد و گفته اند گناه او تخلف از غزوه تبوك بود.

بهرحال ابولبابه چون دانست گناهى بزرگ كرده است، نزد رسول صلى الله عليه و آله نرفت و به مسجد شد و خود را به ستون بست تا آنكه آيه در پذيرفته شدن توبه او به رسول صلى الله عليه و آله نازل گرديد. (1) نماز و توبه در اين مكان مطلوب است.

ستونهاى ديگرى نيز به نام سرير، مَحْرَس، وُفُود و تهجد، مخلق و قرعه، وجود دارد.


1- براى تفصيل بيشتر رجوع به وفاءالوفا باخبار دارالمصطفى، ج 2، ص 53- 439 شود.

ص: 166

مساجد و اماكن مقدسه مدينه منوّره

بقيع:

قبرستان معروف و قديمترين و شناخته ترين قبرستان در اسلام كه هنوز حدود آن بر جاى و نام آن بقيع غرقد است. طول آن يكصد وپنجاه متر و عرض آن يكصد متر است. (1) بقيع درختان انبوه و غرقد درخت عوسج (سياه توسكا) است.

اين قبرستان در ناحيه شرقى مدينه قرار دارد و محدود است از سوى شمال به شارع ملك عبدالعزيز و از شرق به شارع ملك فيصل واز جنوب به شارع امام على و از غرب به شارع ابوذر.

مزار چهار تن از پيشوايان و امامان معصوم، حضرت امام حسن مجتبى، امام على بن حسين، امام محمد باقر و


1- مرآةالحرمين، ج 1، ص 425

ص: 167

امام جعفر صادق عليهم السلام و نيز فاطمه بنت اسد و به قولى تربت مطهر حضرت زهرا عليها السلام در اين قبرستان است. همچنين قبر عباس عموى پيغمبر و ام البنين و ابراهيم فرزند پيامبر و رقيه و ام كلثوم، و دختران رسول خدا و همسران آن حضرت و صفيه و عاتكه و بسيارى از بزرگان و صحابه كبار و تابعين و صلحا و اخيار و زاهدان و عابدان و شهداى اسلام در اين قبرستان به خاك رفته اند.

احُد:

درّه و كوهى كه بدين نام شهرت دارد، در يك فرسنگى شمال مدينه است كه اكنون به خاطر گسترش شهر، قسمت فراوانى از اين فاصله را ساختمان ها پر كرده است.

احُد از اماكن تاريخى اسلام است كه براى مسلمانان حزن انگيز است. در اين جا بود كه دومين جنگ ميان مسلمانان و مشركان مكه در سال سوم هجرت رسول صلى الله عليه و آله در گرفت. هنگامى كه به رسول خدا خبر دادند ابوسفيان با سپاهيانش به مدينه روى نهاده اند، حضرتش شوراى جنگى تشكيل داد تا معلوم شود شهر بايد صورت دفاع به خود بگيرد، يا سپاهيان برون روند و آماده كارزار گردند؟

نظر سالخوردگان اين بود كه شهر حالت دفاعى داشته

ص: 168

باشد ولى جوانان كه گرمى بيشترى داشتند گفتند به بيرون شهر مى رويم و بر دشمنان حمله مى بريم. حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله رأى آنان را پذيرفت. سلاح پوشيده و آماده حركت شد، اما جوانان پشيمان شدند كه چرا رأى خود را بر رسول خدا صلى الله عليه و آله تحميل كردند. پس نزد حضرتش آمدند و گفتند ما از رأى خود بازگشتيم. رسول خدا كه مى دانست قاطعيت در تصميم، شرط رهبرى است و فرمانده نبايد هر لحظه رأى خود را دگرگون كند، فرمود:

«براى پيغمبر سزاوار نيست هنگامى كه لباس رزم پوشيد، آن را از تن در آورد، مگر آنگاه كه جنگ كند.»

سپاهيان مكه خود را به ذُوالحُلَيْفَه رساندند و از آنجا به شمال يثرب رفتند و در كنار احُد توقف كردند. شمار سپاهيان اسلام يك هزار تن بود. پيش از شروع جنگ عبداللَّه بن ابَىّ كه سردسته منافقان بود، به عنوان اعتراض با سيصد تن از مردم خود برگشت و گفت: محمد از بچه ها! پيروى كرد و رأى مرا ناديده گرفت. مشهور است كه آيه 167 سوره آل عمران درباره او نازل شد.

با جدا شدن عبداللَّه و پيروان او از پيغمبر، تنها هفت صد تن باقى ماندند. رسول خدا صلى الله عليه و آله عبداللَّه بن جبير را با چهل تن از تيراندازان مأموريت دادند كه در شكاف كوه سنگر

ص: 169

گيرند و جبهه را از آنجا حمايت كنند تا دشمن از پشت سر به مسلمانات حمله نكند و تأكيد فرمود كه حتى اگر جنگ به نفع ما تمام شود، شما سنگر را رها نكنيد.

با نخستين حمله مسلمانان، سپاه مكه عقب نشست و سربازان اسلام به گردآورى غنيمت پرداختند. گروه تيراندازان هم براى آنكه از كسب غنيمت عقب نمانند موضع خود را رها كرد و هر چند عبداللَّه كوشيد مانع آنان شود نپذيرفتند. همين كه آنان مدخل دره را رها كردند سوار نظام دشمن به سركردگى خالد بن وليد ناگهان بر سپاه اسلام حمله برد. مسلمانان شكست خوردند، و حمزه عموى رسول خدا صلى الله عليه و آله و نزديك به هفتاد تن از مسلمانان شهيد گرديدند. مزار حمزه سيدالشهدا و ديگر شهيدان در دامنه كوه قرار دارد. ولى با وسعت خانه سازى اطراف بيم آنست كه اين جايگاه مقدس و تاريخى به سرنوشت ديگر آثارى كه از ميان رفته است دچار شود.

مساجد مدينه

اشاره

بجز مسجد نبوى، مسجدهاى معروف ديگرى در خارج و داخل شهر مدينه موجود است كه مهمترين و

ص: 170

مشهورترين آنها عبارتند از:

مسجد قُبا

«قبا» دهكده اى بوده است ك مقارن هجرت پيغمبر به مدينه، طايفه بنى عَمْرو بن عَوف در آن سكونت داشتند بين آن دهكده و مدينه دو ميل مسافت بود.

مسجدى كه به نام قُبا معروف است دراين دهكده ساخته شده و بارها تجديد بناگرديده است. در حال حاضر آن را نوسازى كرده اند. ومساحت آن به 13500 متر مربع مى رسد.

گويند اين نخستين مسجددر اسلام است وآن را صحابه پيامبركه ازمكه به مدينه هجرت كردند و دراين دهكده ساكن شدند ساختند، «مسجدى كه بنيادآن بر پرهيزكارى است» و قرآن بدان اشاره دارد

لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ (1)

اين مسجد است. و دسته اى ديگرگفته اند: آن آيات، درباره مسجد نبوى نازل شده است.

مسجد ذوقبلتين

مسجدى است در شمال غربى مدينه كه به نام بنى سَلَمه معروف بوده است و در اين مسجد در ماه شعبان سال دوم


1- توبه: 108

ص: 171

از هجرت هنگامى كه پيغمبر نماز ظهر را مى خواند آيه تغيير قبله (1) بر آن حضرت نازل گشت و جبرئيل روى پيغمبر را در بين نماز از بيت المقدس به كعبه برگرداند. در اين مسجد، به يادبود اين تغيير، دو محراب به سوى قبله نخستين و قبله دوم ساخته بودند، ليكن در نوسازى اخير قبله نخستين را برداشته اند.

مسجد جمعه

پس از مسجد قبا اين مسجد از جهت تاريخى دوّمين مسجد است، و آن را مسجد وادى و مسجد عاتكه نيز نامند. اين مسجد در باغى است كه بستان شربتلى نام دارد. چون رسول صلى الله عليه و آله از قبا روانه مدينه شد، عتبان بن مالك رئيس خاندان بنى عمرو بن عوف نزد آن حضرت آمد و گفت اى فرستاده خدا! شما چند روز در محل پسر عموهاى ما بسر برديد؟ و اين براى آنان موجب فخر هميشگى است.

رسول خدا نزد آنان فرود آمد و آن روز جمعه بود. نماز را در آنجا خواند و جاى نماز را مسجد ساختند.


1- بقره: 144.

ص: 172

مسجد فضيخ

اين مسجد در انتهاى شارع العوالى برطرف راست راهى است كه به سوى مستشفى الوطنى مى رود. اين مسجد نيز از مسجدهاى تاريخى و معروف است. فضيخ شرابى است كه ازخرما گيرند. در نامگذارى آن نوشته اند كه جمعى از مسلمانان در خانه اى به باده گسارى مشغول بودند بر اثر مستى بجان هم افتادند، در اين هنگام بود كه آيه حرمت خمر نازل شد. و چون خبر به آنان رسيد توبه كردند و كوزه هاى خمر را شكستند، سپس آن خانه به مسجد تبديل گرديد. (1)

مساجد سبعه

مسجد فتح

اين مسجد در شمال غربى مدينه در دامنه كوه سَلْع بر بلندى قرار دارد. در اين مسجد بود كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در


1- تاريخ معالم المدينه، ص 123؛ معجم معالم الحجاز، ج 8، ص 148؛ و رجوع به الغدير، ج 6، ص 261- 251 شود؛ وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، ج 3، ص 821

ص: 173

جنگ خندق بر مشركان نفرين كرد و آنان شكست خوردند. (1) مجلسى از تفسير على بن ابراهيم نقل مى كند:

چون محاصره به درازا كشيد و رسول خدا صلى الله عليه و آله ناتوانى اصحاب خويش ديد، بر كوهى كه امروز مسجد فتح بر آن قرار دارد رفته و از خدا يارى خواست و گفت:

اى فريادرس اندوهگينان! و اى پاسخ گوينده بيچارگان! اى زداينده اندوه هاى بزرگ! تو مولاى من، ولىّ من، ولىّ پدران گذشته من هستى، غم و اندوه و غصه ما را بزداى و به توان، و نيرو و قوت خود، اندوه اينان را برطرف ساز.

جبرئيل فرود آمد و گفت: اى محمد، خدا گفته تو را شنيد و دعاى تو را پذيرفت و باد «دبور» را با فرشتگان مأمور ساخت تا قريش را پراكنده سازند. (2)

مسجد على عليه السلام

اين مسجد در جنوب مسجد فتح و مشرف بر وادى بطحان است. گويند در مدت محاصره شهر مدينه در جنگ احزاب اميرالمؤمنين على عليه السلام در آن به عبادت مى پرداختند. در نزديكى اين مسجد چند مسجد ديگر


1- تاريخ معالم المدينه، ص 143؛ وفاءالوفا ص 830.
2- بحارالانوار، ج 20، ص 230

ص: 174

است كه بنام مسجد سلمان فارسى، مسجد فاطمه عليها السلام مسجد ابوبكر و مسجد عمر معروف است.

اين مساجد شش گانه را به ضميمه مسجد ذوقبلتين مساجد سبعه نام داده اند.

مسجد غمامه

غمامه به معناى ابر است. واقدى مى نويسد: نخستين نماز عيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به سال دوم هجرت در مدينه خواند در صحرا بود. عصايى را كه نجاشى به زبير بن عوام داده بود و او آن را به رسول صلى الله عليه و آله هديه كرد با خود داشت.

رسول خدا نماز را در صحرا خواند سپس در سده دوم هجرت آن مكان مقدس رامسجدكردند. درسبب نام گذارى آن به «غمامه» نوشته اند: رسول خدا در آنجا براى باران دعا كرد و چون دعا خواند ابرى پديد آمد و باران باريد. (1)

مسجد مباهله

اين مسجد يادآور رويدادى تاريخى و بزرگ است.

گروهى از رهبران مسيحيان نجران در مدينه به محضر پيامبر خدا آمده و گفتند: شما به چه چيز دعوت مى كنيد؟ فرمود:


1- تاريخ معالم المدينه، ص 100 به بعد.

ص: 175

شهادت به يگانگى خدا و شهادت به رسالت من از جانب خداوند، و اين كه عيسى بنده مخلوق خدا است. و گفتگوهايى رد و بدل شد و آياتى نازل گرديد كه از جمله آيه مباهله بود و پيامبر خطاب به سران مسيحى فرمود:

بياييد ما و شما پسرانمان و زنانمان و خودمان را فرا خوانيم و بر دروغگو نفرين كنيم و لعنت خدا را براى دروغگويان بخواهيم، ترسايان چون هما و جلال آن بزرگواران را ديدند، ترسيدند و از مباهله چشم پوشيدند و با رسول صلى الله عليه و آله مصالحت كردند و جزيه را پذيرفتند و برگشتند. (1)

مَشْرَبه امّ ابراهيم

در سبب نام گذارى آن نوشته اند: ماريه قبطيه، ابراهيم فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله را در اينجا به دنيا آورد. نوشته اند رسول صلى الله عليه و آله در مشربه ام ابراهيم نماز گزارد. مشربه را چند معنا است: زمين نرمى كه در آن رستنى رويد. صفه، مشت كه باآن آب نوشند، آبشخور. و ظاهراً در اينجا به معناى نخست است كه بستانى بوده است. و معروف است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله درآنجا خمره هاى آب نهاده بود تا از آن بنوشند.


1- تفسير صافى، ج 1، ص 268 با تلخيص.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109